کیستی که من این گونه
به اعتماد
نام خود رابا تو می گویم
کلید خانه ام رادر دستت می گذارم
نان شادی هایم رابا تو قسمت می کنم
به کنارت می نشینم و
بر زانوی تو
این چنین آرام
به خواب می روم ؟
کیستی که من این گونه به جد
در دیار رؤیاهای خویش
با تو درنگ می کنم ؟