نتایح جستجو

راست است اینکه مرا تیز پرست لیک پرواز زمان تیزتر است

ز دلها همه ترس بیرون کنید زمین را ز خون رود جیحون کنید

موی ترسایی نمودندش ز دور شد ز عقل و دین و شیخی ناصبور

در چنین ره کان نه بن دارد نه سر کس مبادا ایمن از مکر و خطر

از ره چشم ستوری منگر اندر بوستان ای برادر تا بدانی زرد خار از شنبلید (ناصر خسرو)

یه بار سر یه کلاس آزمایشگاه دیر رسیدم و پشت در کلاس موندم استاد هم که منو دیده بود، خلاصه ابراز تاسف میکرد که نمی تونه رام بده سره کلاس همیشه یکی از دوستان من که عضو اون کلاس نبود و تو کلاس قبلی بود اضافه سر این کلاس میومد به جای من حضور زد آخه ساعت قبل یکی دیگه به جای اون حضور زده بود بعد کلاس...

تو یقین می دان که صد عالم گناه از تف یک توبه برخیزد ز راه

تو را این همه ایدر آراسته ست اگر شهریاری، وگر خواسته ست

دید کش دور بهانجام رسید آفتابش به لب بام رسید

فکر کنم باز نمیشه برات می تونی روی عکس آواتاره من کلیک کنی از save as استفاده کنی ببین اگر بازم نشد من در خدمتم

سلام [IMG]

خوب منم چون دیگه باید کمتر بیام دلم برات میتنگه! :cry::cry::cry: ولی ببری رو نگه میدارم تا کمتر بتنگه:redface: ببری جون شاد باشی بای بای:gol::gol::gol::gol:

اینکه منبه این زودی ببری کوچولو رو برگردونم دیگه!

ببری نه با من این کارو نکن

روز دیگر کین جهان پر غرور شد چو بحر از چشمه خور غرق نور

یا از آن هم شمع گردون مرده شد یا ز شرم دلبرم در پرده شد؟

shimi

تو گویی به مردم نماند همی روانش خرد بر فشاند همی

یا چون نتوانیم دیدت هم چنین زود بگریزیم بی تو زین زمین

سلام مممنون چشم ولی الان واقعاً نمی تونم ایشال سر یه فرصت مناسب