فصل بیست وپنجم-3
خانه من و سولماز دو آپارتمان بزرگ در یکی از برجهای شمال تهران بود.خانهای شیک که با وسایل لوکس و بسیار زیبا تزیین شده بود .
زمانی که به خانه رسیدیماردلان گفت:
- فقط می خوام نگات کنم.
بعد از مدتی ضبط را روشن کرد و آهنگآرامی گذاشت و همین طورکه مرا با آهنگ می چرخاند،گاهی چنان به...