اگر گفت باید برم
جلوشو نگیر!
وقتی بخواد بره، میره... ولی همون فرصتی رو که تو آخرین لحظه داری مهربون باش، بخند و دست از خاطره ساختن بَرنَدار؛
بزن زیر دماغش بگو: «آهای نری بگی بد بودا...» گریه نکن، بخند و بازوش رو نیشگون بگیر، بهش نگو: دوس ندارم حرفایی که به من زدی به یکی دیگه بزنی!
نگو: اگر زدی...
عاشق موهای بلند بودی..
بیست سالی میشود موهایم را کوتاه نکردم...!
دختر 18 ساله ام میپرسد..
مادر تو عاشق شده ای..؟!
اسمت را که میگویم..
رو ترش میکند..
ناراحت میشود و میگوید..
تو پسر دوستی...!
برادرم را بیشتر دوست داری..
بغض میکنم..
پدرش مرد خوبی است..
اما پسرم درست مثل توست..!همان قدر پر جذبه و...
عادت کرده بود قبل از خواب برایش شعر
بخوانم!
یکجوری عادت کرده بود که تا نمیخواندم خوابش نمیبرد...
یادم هست یک شب داشتم از مسافرت بر میگشتم که تلفن همراهم خاموش شد و یک مسیر طولانی که هیچ گونه دسترسی به تلفن نداشتم.
خلاصه پنج صبح بود که رسیدم خانه و تا گوشی را روشن کردم،
دیدم هر پنج دقیقه یک بار...
پرنده اگر بر شانهات نمینشیند
پنجره اگر با نفست مات نمیشود
چای اگر لبت را نمیسوزاند
بوی نان اگر گرسنهات نمیکند
نگاهی اگر دلت را نمیلرزاند
شب اگر بغضات نمیگیرد
بوی عطری اگر دیوانهات نمیکند
خاطرهای اگر اشکت را در نمیآورد
جمعه اگر دلتنگات نمیکند
گل اگر برایت زیبا نیست،
بدان که...
ده لیم ئه م شاره جی بیلم ، سه فه ر که م
بروم و خوم له دنیا ده ر به ده ر که م
به هاواری دل و بارانی دیده م
له ده ردی خوم، هه موو عاله م خه به ر که م
له ده ستی یاری دلره ق، شه رته ئیتر
بروم ته رکی کچی ئومولبه شه ر که م
ره فیقانم، گه لی په یمان شکینن
بلا راکه م، له دیتنیان حه زه ر که م...
خدا در دل نباشد؛
دعا كردن احمقانه میشود
خورشید نباشد، عینک دودی
عابری نباشد
که بیتفاوت از کنارمان رد شود
معنای دقیق غریبه را كسی نمیفهمد
و اگر هرروز از این پنجره
صدای بوق و آژیر درنیاید
شهری در كار نیست..
#تو باید باشی
تا بتوانیم بگوییم این جعبهی سنگی
یک خانه است!
#پارسا_چناری
تا شهریور
روزهای سبزش را
در تقویم، میگذراند
تو هم بیا..!
میترسم ورق برگردد
روزگار، آن روی زردش را
زودتر نشان بدهد
و تو هنوز
راه رفته را کوتاه نیامده باشی!
بیا که بادها
دست فصلها را خواندهاند
و خبر از پاییز زودرس میدهند..
#مينا_آقازاده
جادههای بیپایان را دوست دارم
دوست دارم باغهای بزرگ را
رودخانههای خروشان را
من تمام فیلمهایی که در آنها
زندانیان موفق به فرار میشوند
دوست دارم
دلتنگ رهاییام
دلتنگ نوشیدن خورشید
بوسیدن خاک، لمس آب
در من یک محکوم به حبسابد
پیر و خمیده، با ذرهبینی در دست
نقشههای فرار را مرور میکند...