نتایح جستجو

pari خانم خواب چیه؟خواب طلب.وسط نماز خم میشن بچه رو بر میدارن شروع میکنن بهش شیر دادن.بعد هم اگه ساکت نشد میزنن تو سرش و براش لالایی هم می خونن.اینها حرف مفت نیست که میزنم.به چشم دیده شده

ما هم باید وسط انگشتهای دست رو یشوییم.اما پا رو نه.بایدی نداره. ما هم نمازمون رو کم نمی کنیم. من فکر کنم شما هم نصفه میشورین.بهتر نیست کمپلت بریم یه دوش بگیریم و بعد هم یه غسل ؟البته با هر غسلی نمیشه نماز خوند.اما خوب برای شستن کامل خوبه.از این شامپو خارجی ها هم میزنیم که دیگه خیلی شسته...

ببین من الان فقط عصابم ترکیده.لطفا زود بگو ببینم چی شده.تحمل نمیتونم بکنم

تو یه پست گفته بودی به بحث و گفتگو سر بزنیم.من چیزی پیدا نکردم.کیشه ادرس دقیق بدی؟

سلام این خداحافظی یعنی چی؟ نکنه می خوای بری؟برا چی؟طوری شده؟چه خبره که همه دارن میرن؟ اخه چرا؟

نه بسته ام به کس دل مه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من ز من هر انکه او دور چو دل به سینه نزدیک به من هر انکه نزدیک از او جدا,جدا من

سلام ببخشین که اینقدر دیر جواب میدم من قبول دارم که با نسل قبلترم دیفرنتم.اگه نداشتم عیب بود نه حالا که دارم اگه دقت میکردین میدیدین من اسمی از افکار نیاوردم.فقط گفتم مدل حرف زدن و اخلاقیات.بعد بزرگ نوشتم با کارهایی که ما میبینیم نمیشه قضاوت کرد.ممکنه ما تمام ابعد وجودیه یک نفر رو نبینیم.نمونه...

سنه 1373.پائیز از امروز صبح شروع شده.از 7ساعت پیش خیابان حکیم نظامی نرسیده به پل فلزی.اخرین کوچه سمت راست.مهدکودک و امادگی فلق اصفهان یه پسر شیطون که ظاهرش هم میگه شیطونه اما بیرون از خونه خیلی ارومه.اسمش مهدی هست و مثل بقیه بچه های اون موقع. روز اول که میره امادگی فضا براش عجیبه.هیچ وقت...

من لحن صحبت کردنتون رو دوست دارم.نگفتم بده.اتفاقا همچین مادرانه هم هست.از این مادرهای مهربون منظورمه.البته مادرش یه کم رودر بایسی داره که خوب این هم قشنگه.کلا لحن مهربونی دارین.جسارت نکردم خدایی نکرده.فقط احساسم رو گفتم.همین.در هر صورت من خوشم میاد از لحنتون. در مورد بازخوانی و تصحیح هم باید عرض...

کافر جان مسئولیتش با شماست اگه یه صفحه کامل داستان نوشتم ها. بچه ها خسته میشن.من هم که بلد نیستم.فکر کنم بشه مایه ابرو ریزیم.حتما سعی میکنم بنویسم و به فرمایشات شما عمل کنم.خدا کنه وقت کنم شاد و موفق باشین:gol:

سلام خیلی رسمی باهام حرف زدین.یه کم ادم خجالت میکشه و حول میشه که الان باید چه جوری جواب بده که بی ادبی نشه. من اصلا قصدم نوشتن داستان نبود که گفتین نثر خوبی دارم.فقط تعریف کردم.شاید گه می خواستم داستانیش کنم شما خوشتون نمی امد. خوشحالم که دوست داشتین دوست و ارادتمند شما مهدی شاد و موفق باشین

نه خدا رو شکر من به این راحتی ها از چیزی ناراحت نمیشم. صفحه 5 از همون تاپیک برای شما و کافر توضیح دادم چرا نمیتونم ادامه بدم.خلاصش اینکه چون خیلی پر حرفم

بله تونستم.ممنون

این نظر لطف شماست.ممنون.البته دیگه فکر نکنم خاطره ای بنویسم

کافر جان سلام ببخشین که ما تو تاپیک شما دخالت کردیم.شما تاپیک رو تو تالار ادبیات زدین و من احتمال میدم هدفتون بیشتر داستان نویسی بوده تا بیان خاطرات,وگرنه تو گفتگوی ازاد یا زنگ تفریح میگذاشتین. امیدوارم ببخشین که من این چندتا پست رو زدم.شما بگذار به حساب داستان کوتاه.اونم تو یک خط!! دیگه مزاحم...

5 سال بیشتر نداشتم که میرفتم پیش بابام.بابام تو بازار بود.یه شب وقتی داشتیم میبستیم که بیایم خونه من هم حس بشر دوستانم گل کرد و خواستم کمک کنم.شاگردمون گفت نمیتونی.اما من طاقه رو برداشتم و همینجور عقب عقب رفتم تا بالاخره وایسادم.البته خودم نه ایستادم.بلکه این سرم بود که از عقب رفت تو دیوار و نگه...

کلاس اول دبستان بودیم.هیچ وقت درسم خوب نبود.حتی همون اول.یه املا معلم گفت که من شدم 7!!! صدام کرد که پاشو بیا جلو.رفتم کنار میز معلممون که خیلی هم دوستش داشتم.خانم افشین بود فامیلش.همه غلط هام رو گفت و من پاک می کردم و درستش رو می نوشتم.بعد هم بهم یه 19 داد گفت برو بشین.یادش می افتم خندم میگیره...

شب این یارم زمانیست بس نا مهربان است نمی اید دگر بر چشم من خوابی در این شبهای طولانی شبم را یار میدانستم, و میدانم ولی او قهر کرده مدتی چند نمی دانم چه دیده از منش اما ;دگر بر تخت من نمی اید دگر در آغوش گرمش به من جایی نه بسپارد دلم بس تنگ او گشته شررها از سر این زار بگذشته شدم لولی شدم مست و...

سلام ساره جان کاش میشد فهمید چه جوری جواب بدیک که مطمئن بشیم می خونی جوابها رو!!! من هم خیلی خوشحالم که تونستم همچین افتخاری داشته باشم و اینکه که درکم به همچین جایی برسه

اگر خون دل بود ما خوردی ایم اگر داغ دل بود ما دیده ایم اگر دل دلیل است ما بنده ایم اگر درد سهم است ما برده ایم