من
خالی از عاطفه و غم
خالی ازخویشی و غربت,گیج و مبهوت,بین بودن و نبودن
عشق
اخریت همسفر من
مثل تو من رو رها کرد
حالا دستام مونده و تنهاییه من
ای دریغ از من
که بی خود مثل تو گم شدم,گم شدم تو ظلمت تن
ای دریغ از تو که مثل عکس عشق,هنوزم ,داد میزنی تو ایینه من
وای
گریمون هیچ,خندمون هیچ,باخته و برندمون...