نتایح جستجو

دلبر برفت و دلشدگان را خبر نكرد ياد حريف شهر و رفيق سفر نكرد

ديري است كه دلدار پيامي نفرستاد ننوشت كلامي و سلامي نفرستاد حافظ

تو را من چشم در راهم شبا هنگام

هر كه شد محرم دل در حرم يار بماند وآنكه اين كار ندانست درانكار بماند

ببين! تا حالا 2 تا پله رفتيم! يعني روي پله ي دوميم. اوليش ذكر بسم الله الرحمن الرحيم بود كه در آغاز كارهامون مي گفتيم. دوميش هم دائم الوضو بودن! هر مرحله 15 روز خودسازي داره! از 15 ارديبهشت شروع شده. الانم تو مرحله دوم خودسازي هستيم!

پله پله به كمال نزديكتر مي شيم عزيزم!

تكراري.....................................................................نيست عزيزم! نيما هم اگه اومد گفت تكراريه يه سوت بزن بيايم ...;)

«فردا، فردا» مگو، كه من مفروشم عشرت امروز را به حسرت فردا فريدون مشيري

در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند! رهي

يادم آمد تو به من گفتي از اين عشق حذر كن لحظه اي چند بر اين آب نظر كن آب آيينه عشق گذران است تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است باش فردا كه دلت با دگران است تا فراموش كني چندي از اين شهر سفر كن!

مرغ شب ناله ي تلخي زد و بگريخت اشك در چشم تو لرزيد ماه بر عشق تو خنديد فريدون

از فراز بامهاشان شاد دشمنانم موذيانه خنده هاي فتحشان بر لب، بر من آتش به جان ناظر در پناه اين مشبك شب من به هر سو مي دوم گريان، از اين بي داد مي كنم فرياد، اي فرياد! اي فرياد!

پريناز راست ميگه ديگه خوب باشيد و از خوب بودن لذت ببريد!

مسيحاي جوانمرد من اي ترساي پير پيرهن چركين هوا بس ناجوانمردانه سرد است... آي... دمت گرم و سرت خوش باد! سلامم را تو پاسخ گوي، در بگشاي! م.اميد(اخوان) زمستان

تبريك!!!!

منم مي خوام باشم!

به وقت گل شدم از توبه ي شراب خجل كه كس مباد زكر دار ناصواب خجل

گل خوردين كه!

چه جوريه؟ يه عاشق از كجا ميفهمه عاشقه؟

عشق چيه؟ چجوريه؟