به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع، ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه، خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی...
باز اين ترانه ها را عشق است،
رخش سرخ باد پا را عشق است،
عشق درگير غروب درد است،
باز هم طلوع ما را عشق است،
آي از خانه ي زخم و گريه ،
غربت بغض گشا را عشق است ،
آي از آب و هواي بي عشق
بادبان ناخدا را عشق است،
اهل بي مرزترين دريا باش
آي، اهل همه جا را عشق است ،
از غزل باختگان مي ترسم
شعرهاي بي هوا...