نتایح جستجو

  1. Lord HellisH

    سلام سایه جان خواستم از اینکه اسپمهای اندر حکایات رو پاک میکنی ازت تشکر کنم [IMG]

    سلام سایه جان خواستم از اینکه اسپمهای اندر حکایات رو پاک میکنی ازت تشکر کنم [IMG]
  2. Lord HellisH

    مرسی خوبم تو چطوری؟؟

    مرسی خوبم تو چطوری؟؟
  3. Lord HellisH

    سلام ممتاز!! [IMG]

    سلام ممتاز!! [IMG]
  4. Lord HellisH

    بهش بدید بره!!

    بهش بدید بره!!
  5. Lord HellisH

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    مردی تصمیم گرفت برای آرامش! به دریا بره و تمام گرفتاریهاش رو به دریا بسپره . . . . . . . . . . اما . . . . . . . . . . هرکاری کرد زنش سوار قایق نشد! ...
  6. Lord HellisH

    [IMG]

    [IMG]
  7. Lord HellisH

    جمعه!! آره اون تکراری بود من خودم گذاشته بودم اون عبارات رو هم از آتی بپرس!!

    جمعه!! آره اون تکراری بود من خودم گذاشته بودم اون عبارات رو هم از آتی بپرس!!
  8. Lord HellisH

    دلتم بخواد!!

    دلتم بخواد!!
  9. Lord HellisH

    سرکار استواری بیش نیستم!!

    سرکار استواری بیش نیستم!!
  10. Lord HellisH

    سلام برسون به بابا جان!!

    سلام برسون به بابا جان!!
  11. Lord HellisH

    ببخشید کجاش خوبه دقیقا!؟

    ببخشید کجاش خوبه دقیقا!؟
  12. Lord HellisH

    [IMG]

    [IMG]
  13. Lord HellisH

    بمیری!!

    بمیری!!
  14. Lord HellisH

    بمیری!! از چشم افتادی!!

    بمیری!! از چشم افتادی!!
  15. Lord HellisH

    نه بابا! حالا میری خدمت میبینی چه چیزی در کجای آدم فرو میره!! به مدت ماه ها!!

    نه بابا! حالا میری خدمت میبینی چه چیزی در کجای آدم فرو میره!! به مدت ماه ها!!
  16. Lord HellisH

    [IMG]خیلی باحال اومدی!! کویت چیه؟ پشتم زیر بار خدمت خم شده!!!!!!

    [IMG]خیلی باحال اومدی!! کویت چیه؟ پشتم زیر بار خدمت خم شده!!!!!!
  17. Lord HellisH

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    فخط! فخط! لرد کبیر (بازدیدنا فدا!) برای بازدید میره به یه بیمارستان روانی!. اول مردی رو میبینه که یه گوشه ای نشسته، غم از چهرش میباره، به دیوار تکیه داده و هرچند دقیقه آروم سرشو به دیوار میزنه و با هر ضربه ای، زیر لب میگه: آتی... آتی... آتی... لرد کبیر میپرسه این آدم چشه؟ میگن یه دختری رو...
  18. Lord HellisH

    پس به غلامی قبولش میکنید!؟ [IMG]

    پس به غلامی قبولش میکنید!؟ [IMG]
  19. Lord HellisH

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    پژمان داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت: اگر یک قدم دیگه جلو بری کشته می شی.پژمان ایستاد و در همان لجظه اجری از بالا افتاد جلوی پاش. پژمان نفس راحتی کشید و با تعجب دوروبرشو نگاه کرد اما کسی رو ندید.بهر حال نجات پیدا کرده بود. به راهش ادامه داد.به محض اینکه می خواست از...
  20. Lord HellisH

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    در اولین ساعت درس کلاس تشریح و کالبد شکافی‌ دانشکده پزشکی‌ باشگاه مهندسان لرد کبیر به دانشجویان سال اول میگوید: به شما تبریک میگویم که در کنکور قبول شده و الان رسما دانشجوی پزشکی‌ هستید. ولی‌ برای فارغ التحصیل شدن و پزشک شدن هم باید “دقت عمل” داشته باشید و هم “رقت عمل”. همه شما باید این کار...
بالا