نه بابا...دکتر کامبیز مظاهری...مدیر گروه اسبق عمران آزاد پرند...نه کی حرف بدی زده؟بگو فلفل بریزم رو زبونش:w00:
میام دیگه...می بینمتون...سلام می کنم...بعدش برمی گردم:D
بخون به افتخارش:
به دنبالت میام با ماشین فورد...با 2 تا اسکورت...واااای عاشق رتبه اتم وای عاشقتم...شرمنده ها ...ما دانشگاه...
آخرین حرف ه بود دیگه:
هنوزم که بنده:
وقتی سری می زنم به خاطراتم
یادم یه شب که تو پارتی باتم
داشتی میرقصیدی آروم توی دستام ووو
آره خانم خاطره اش هنوز هست بام
من از طرف 2 نفر از بچه هایی که دارن میان تهدید به مرگ شدم...اومدم مردم خونم پای زن معمار و سامان جیمزباند... این میتینگه یا رزمایش...این همه آدم هرکی 10 دقیقه صحبت کنه میشه 130 دقیقه:D...نمی خوام جو بدم ولی اوضاع خطریه ... امروز تو شهرک غرب بگیر بگیر بودا...کرج که از این خبرا نیست...امنیت جانی...
اگه دوست داری بیام دم خونتون دست صورتتم بشورم:D...
من جدی میگم...شماها همش رو فاز شوخی می پرین...من خیلی آدم مهمون نوازیم...من پاسپورتم فقط واسه محله خودمون و شهر زیبای پرند اعتبار داره...بقیه مسیرو با بکس کرج برو...
فهمیدم کجا سوتی دادم...میگما شما پاشید بیایید پارک پرواز بعدش میریم فرحزاد چای وقلیون مهمون من شام هم مهمون سامان...فکر خوبیه نه...تازه چون نزدیک خونه مونه من می تونم با شلوارک بیام اینجوری راحت ترم...شب هم خونه ما می خوابیم...5شنبه صبح میریم قله چین کلاغ...از اونجا هم میریم به سمت پلنگ...
نه من از بالای کوه میام...تقصیر من چیه که این رفیقمون خندید...خود منم را نمی دن...من قصدم توهین نبود...خوشحال میشم ببینمتون...ولی گفتم که...منم خودم اضافیم... در حدی نیستم که بی احترامی کنم...به هر حال اگه ناراحت شدین عذر می خوام....:w27:
آره...یکی از دوستام خیام میشینه...میگه صدای شمع کوبشون همش تو مخه...یه دستگاه دیگه هم آوردن برای اجرای پرده آب بند...اون هم که دیگه یه کارخونه هست واسه خودش...پاکنژاد رو تا پونک باختری 2 طرفه بستن...خلاصه در یک کلام ....تو شهرک غرب....ولی انقدر ها هم طول نمی کشه ها...زیز زمینه ... من وشما نمی...
میگن مورفی تو یه شب بارونی تو اتوبان اون چرخ ماشینش رو که تازه عوض کرده بود پنچر میشه وقتی میاد بره چرخ رو عوض کنه کامیونی که در خلاف لاین داشته تو اتوبان حرکت می کرده میاد و زیرش می کنه... طبق خبرهای رسیده اون شب مورفی بارونی سفید پوشیده بوده