اون روزا... ما دلی داشتیم... واسه بردن، جونی داشتیم... واسه مردن، کسی بودیم... کاری داشتیم، پائیزو بهاری داشتیم... تو سرا، ما سری داشتیم، عشقیو دلبری داشتیم...
با یه شکلات شروع شد. من یه شکلات گذاشتم کف دستش، اونم یه شکلات گذاشت تو دست من.
من بچه بودم، اونم بچه بود. سرمو بالا کردم، سرشو بالا...