من ....سکوت...بعد می نویسم ..از چیزی که باعث همه دلتنگیای منه...
بعد اش معمولا می پرسم چرا؟ خدایا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
!!!
بعدش بارونی میشه هوای رویاهام ...
گاهی هم که تا اوج دلتنگی برم چشامو می بندم و از خدا می خوام بهم بگه که چه جوری آروم بشم ..اون وقت قران وا میکنم ...و تو هر صفحه ای که بیاد همش یه...