نتایح جستجو

شعری برای شهید... شعری برای شهید... چشم پاک دختری از جمله‌ای تر مانده است""" چشم‌های پاکش اما خیره بر در مانده استروی دیوار اتاق کوچک تنهایی‌اش """ عکس بابایش کنار شعر مادر مانده است . . . شکر لله شیعه ای نامی شدیم """اهل جمهوری اسلامی شدیماز خمـینی درس عشق آموختیم """ در تنور جنگ و جبهه...

من مست می عشقم هشیار نخواهم شد زین خوابه خوشه مستی هوشیار نخواهم شد

خیلی کار جالبیه،ممنون منم هستم

سلام،میتونم بپرسم آواتارتون عکس کودوم شهیده؟ خیلی آشناست واسم

شب فراق که داند که تا سحر چند است مگر کسی که به زندان عشق در بند است

دل کز معرفت نور و صفا دید به هرچیزی که دید اول خدا دید

من مست می عشقم هشیار نخواهم شد وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد

تا به کی نازی به حسن عاریت ما و من آیینه داری بیش نیست ....

دنیا گلستان میشود وقتی بیایی هنگامه برپا میشود وقتی بیایی

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما

روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا

در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

صندلی نامیزون پارک هنوزم سراغتو میگیره وقتی تنهایی میشینم... رو پاهاش بند نمیشه... یا صندلی ناموزون پارک هنوز هم سراغت را میگیرد وقتی تنهایی مینشینم روی پاهایش بند نمیشود...

یا کاملا کتابی بنویسید یا کاملا عامیانه ذهن خلاق و قلم خوبی دارید;)

حكايت من : پروانه ي من در توري افتاده كه عنكبوتش سير است، نه ميتواند پرواز كند و نه بميرد...

همه فکر هايی که عجالتاً درکله ام ميجوشد، مال همين الان است ساعت و دقيقه و تاريخ ندارد يک اتفاق ديروز ممکن است برای من کهنه تر و بی تاثيرتر از يک اتفاق هزار سال پيش باشد شايد از آنجاييکه، همه روابط من با دنيای زنده ها بريده شده يادگارهای گذشته جلو م نقش می بندد گذشته، آينده، ساعت، روز، ماه و سال...

آنچه که در ظاهر هر شخص می‏بینیم، به ندرت دقیقا همان چیزی است که آن شخص واقعا هست

تو میروی و رفتنت در خاطرم هست تنهاییم نه گفتنت در خاطرم هست

دوستانم همه از دستم رفت دل به هر پاک دلی بستم رفت