نتایح جستجو

  1. ناشناس آشنا

    کوچه های تنهایی

    من به چه میمانم؟؟ تکه سنگی برسرراه کسی آنکس از هرچه فراموشی سرد اومرا می بیند؟ فکراو مشغول است ومن اما آنجا.... تنها موجودی که همه تلخی آن رهگذر بیچاره بر سرم میاید ومرا باز به جلوی قدم رهگذرخسته تری میراند
  2. ناشناس آشنا

    گفتگوهای تنهایی

    پس تو کی می آیی روز از پی روز فصل از پی فصل عمر دارد می گذرد بیهوده پس تو کی می آیی لحظه ها را قاب نتوان کرد لحظه ها میمیرند لحظه ها بوی فراموشی لحظه ها بوی فرسودگی خاطره را می گیرند پس تو کی می آیی خواندن نام تو تکرار همه خاطره هاست روزها را گرد نتوان آورد لحظه هارا هیچ نتوان اندوخت
  3. ناشناس آشنا

    کوچه های تنهایی

    ببین که چگونه اندوهگنانه از برابرت می گذرم ببین که چگونه بی دوست وتنها می گذرم تنها مثل پرنده ای بی بال درآسمان غروب آری من وتو پایان قصه های تلخ تاریخیم من وتو انسان همه ی طوفان هاییم مرا ببین که بی دوست وتنها می گذرم تنها مثل باداز کرانه گیسوانت ببین که حقیقت درد مرگ را چگونه می گریم مراببین...
  4. ناشناس آشنا

    اگه یکی از محبت شما سواستفاده کنه چیکار میکنید؟

    متاسفانه سطح درک هرکس از محبت به اندازه ایه پس وقتی محبت می کنی به طرف مقابل فکر نکن به خودت فکر کن که چه اندازه از این محبت کردن روحت آرامش پیدا میکنه اگه واقعا اذیت میشی نیازی به ادامه نیست
  5. ناشناس آشنا

    رد پای احساس ...

    نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه بماند بین ما این رازها بینی و بین الله! من استغفار کردم از نگاه تو نمی دانم اجابت می شود این توبه کردن های با اکراه برای من نگاه تو فقط مانند آن لحظه است همان لحظه که بیتی ناگهانی می رسد از راه ...و شاید من سر از کاخ عزیزی در می آوردم اگر تشخیص می دادم چو...
  6. ناشناس آشنا

    داستان های واقعی زندگی من.........داستان دوم

    داستان اول هزار سال هم بگذرد یاد تو از خاطرم محو نخواهد شد. قامت ایستاده ات رادرآن کوچه ی باریک هنوز به یاد دارم.... وسر به زیریت را.......... نمی دانم چرا سر به زیر بودی مثل روزهای اول ...... خطایی کرده بودی شاید........ اما من خیلی وقت بود خطایت را فراموش کرده بودم. فراموش که نه..... اما...
  7. ناشناس آشنا

    داستان های واقعی زندگی من.........داستان دوم

    برای دوستانی که داستان اول رو نخوندن وعلاقه دارن بخونن در زیر این داستانو قرار دادم
  8. ناشناس آشنا

    داستان های واقعی زندگی من.........داستان دوم

    داستان دوم تازه از خانه بیرون آمده بودم اصلا انتظار تلفنت را نداشتم هم به خاطر اینکه همیشه عادت داشتی برای صحبت با من با خانه تماس بگیری وهم چند روز پیش که در مسافرت بودم ،با هم صحبت کردیم و اوضاع خانه را تعریف کردی وبا حرفهایی که زدی به من اطمینان دادی اوضاع را آرام نگه داری وکار عجولانه...
  9. ناشناس آشنا

    داستان های واقعی زندگی من.........عاشقانه

    دوستان ترجمه یادتون نره
  10. ناشناس آشنا

    داستان های واقعی زندگی من.........عاشقانه

    مرسی از شما ولی باید بگم من چند روز پیش این داستانو در همون جا ایجاد کردم ولی متاسفانه مدیر تالار ترتیب اثری نداد مجبورا به اینجا منتقل کردم
  11. ناشناس آشنا

    داستان های واقعی زندگی من.........عاشقانه

    نه واقعا ممنون از نظرتون خیلی مفید بود سعی میکنم در قسمت های بعدی حتما رعایت کنم
  12. ناشناس آشنا

    داستان های واقعی زندگی من.........عاشقانه

    مرسی عزیزم حتما سعی می کنم به زودی قسمت بعدی رو قرار بدم
  13. ناشناس آشنا

    داستان های واقعی زندگی من.........عاشقانه

    کاملا واقعیست موضوعش شاید برا اکثر آدما اتفاق افتاده باشه
  14. ناشناس آشنا

    داستان های واقعی زندگی من.........عاشقانه

    واقعا ممنون خوشحال می شم دوستان دیگم نظراتشونو چه راجب داستان چه نوشتارش بگن ناسلامتی داستان اوله وقرار ادامه داشته باشه بازم امیدوارم لذت ببرین:gol:
  15. ناشناس آشنا

    داستان های واقعی زندگی من.........عاشقانه

    داستان اول هزار سال هم بگذرد یاد تو از خاطرم محو نخواهد شد. قامت ایستاده ات رادرآن کوچه ی باریک هنوز به یاد دارم.... وسر به زیریت را.......... نمی دانم چرا سر به زیر بودی مثل روزهای اول ...... خطایی کرده بودی شاید........ اما من خیلی وقت بود خطایت را فراموش کرده بودم. فراموش که نه..... اما...
  16. ناشناس آشنا

    داستان هاي كوتاه

    داستان های واقعی زندگی من.........عاشقانه داستان های واقعی زندگی من.........عاشقانه داستان اول هزار سال هم بگذرد یاد تو از خاطرم محو نخواهد شد. قامت ایستاده ات رادرآن کوچه ی باریک هنوز به یاد دارم.... وسر به زیریت را.......... نمی دانم چرا سر به زیر بودی مثل روزهای اول ...... خطایی کرده بودی...
بالا