آخه اونو وقتی جوجه بود داشتم اتفاقی پیداش کردم . زخمی بود مداواش کردم. دیگه دلم نیومد بذارم بره .
کم کم بزگ شد تا وقتی مریض شد...:cry:
دیگه هیچکدوم اون نمیشه.
البته دقیقا اون شکلی نبود ها خیلی نازتر بود
قسم خورده ام تا به ناکجا
یادت را با خودم ببرم
با کسی حرف نزنم
گل هارا بو نکنم
زمزه هیچ خاطره ایی را دیگر از دل خیابان ها بیرون نکشم
فقط بروم ...
بروم تا به ناکجا برسم
این ابر دلتنگی را بردارم
و به هر جا که رسیدم
فقط ببارم ...