نتایح جستجو

نمی دونم تاپیک جدیدو کجا ایجاد کنم...

اگه میشه نظر بدید چون برام خیلی مهمه: :gol:مُردَم بیا...:gol: نذاشت خدا ببینمت ببینمت ببوسمت نذاشت خدا بکارمت تو این دلم بذارمت نذاشت خدا بخونمت تو قصه ها بدزدمت نذاشت خدا گلم بشی جونم بشی خونم بشی مُردَم بیا... دلم می خواد داد بزنم دوسِت دارم،دوسِت دارم دلم می خواد پرنده شم حرم برم دعا کنم...

ممنون از جوابتون... 1سئوال فنی داشتم آقا مدیر:میخوام چند تاپیک جدید درست کنم نمیدونم چیکار کنم،از کجا شروع کنم... اگر میشه راهنماییم کنید

:gol:سلام آقا مدیر:gol: اسمم عباسه،دانشجوی ترم 6 مکانیکم... تقاضایی داشتم:من تو این سایت خیلی چیزا یاد گرفتم... اما می بینم بعضی از این ارسال ها جنبه ی رقابت داره تا حدی که شخصی میشه،یا جواب بعضی از سئوالات داده نمیشه و یا... من هر وقت میخوام چیزی ارسال کنم اون شوق و ذوق را از دست میدم و...

...الهی،من غریبم و ذکر تو غریب.و من با ذکر تو اِلف گرفته ام؛زیرا که غریب با غریب اِلف گیرد...

من غلام قمرم ، غیر ِ قمر هیچ مگو پیش ِ من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت آمدم ؛ نعره مزن ، جامه مدر، هیچ مگو گفتم ای عشق ، من از چیز دگر می ترسم گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت سر بجنبان که بلی جز که بسر هیچ مگو قمری جان صفتی در ره...

ای دوست بیا،که بی تو آرامم نیست در بزم طرب بی تو می و جامم نیست کام دل و آرزوی من دیدن توست جز دیدن روی تو دگر کامم نیست(عراقی):gol:

و نترسیم از مرگ مرگ پایان کبوتر نیست. مرگ وارونه یک زنجره نیست. مرگ در ذهن اقاقی جاری است. مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد. مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می‌گوید. مرگ با خوشه انگور می‌آید به دهان. مرگ در حنجره سرخ – گلو می‌خواند. مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است. مرگ گاهی ریحان...

"شکار هارون الرشید" روزي هارون الرشيد و جمعي از درباريان به شكار رفته بودند.بهلول نيز با آن ها بود.آهويي در شكار گاه ظاهر شد. خليفه ، تيري به سوي آهو افكند ولي تيرش به خطا رفت و آهو گريخت.بهلول فرياد زد:" احسنت".خليفه بر آشفت و گفت: مرا مسخره مي كني ؟.بهلول گفت :" احسنت " من براي آهو بود،نه براي...

روزی که برفتند حریفان پی هر کار زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار من یار طلب کردم و او جلوه‌ گه یار حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار او خانه همی جوید و من صاحب خانه هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو در میکده و دیر که جانانه تویی تو مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو...

از منزل کفر تا به دین یک نفس است وز عالم شک تا به یقین یک نفس است این یک نفس عزیز را خوش میدار کز حاصل عمر ما همین یک نفس است(خیام):gol:

سلام مهندس،به باشگاه خوش آمدی...

ای اشک،آهسته بریز که غم زیاد است ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است امروز کسی محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم،کسی یار کسی نیست . . .:gol:

:gol:چه گفت آن سخن گوی با فرّ و هوش چو خسرو شدی،بندگی را بکوش:gol:

آن کس که به روی خوب،او رشک پریست آمد سحری و بر دل من نگریست او گریه و من گریه،که تا آمد صبح پرسید کز این هر دو عجب،عاشق کیست؟(مولانا):gol:

ای عاشق خام از خدا دوری تو ما با تو چه کوشیم؟که معذوری تو تو طاعت حق کنی به امید بهشت رو رو تو نه عاشقی که مزدوری تو(شیخ بهایی):gol:

مادرها چه خوب چه بد(که خیلی نادر پیش میاد بد باشند)دوست داشتنی هستند... هر وقت که از دانشگاه بر می گردم مامانمو می بوسم،اونم همیشه بهم میگه:خجالت بکش پدر سوخته،23سالته،هم سن و سالت همه زن دارن... به شوخی به بابام میگم:من زن میخوام،میگه:هر وقت مثل من 100کیسه برنج 100کیلویی بلند کردی اون وقت برات...

حضرت محمد(ص) از جبرئیل پرسید:پس از من به زمین میایی؟ گفت:آری،ده بار میایم و ده گوهر می برم فرمود:چه گوهری؟ گفت:مرتبه ی اول برکت را می برم دوم رحم را سوم حیای چشم زنان را چهارم مردانگی مردان را پنجم عدالت شاهان را ششم راستی راستگویان را هفتم سخاوت توانگران را هشتم صبر مستمندان را نهم حکمت حکیمان...

بدانید که قبر به پنچ سخن فریاد میزند: 1-ای پسر آدم اینک بر پشت من راه میروی در صورتی که عاقبت در شکم من منزل می کنی 2-بر پشت من شادی و در شکم من غمگین 3-بر پشت من گناه می کنی و در شکم من عذاب میشوی 4-بر پشت من خندانی و در شکم من گریان 5-بر پشت من حرام میخوری و در شکم من خوراک کرم ها میشوی(حضرت...

آن یکی بر رفت بالای درخت می فشاند او میوه را دزدانه سخت صاحب باغ آمد و گفت:ای دنی از خدا شرمت،بگو چه می کنی؟ گفت:از باغ خدا بنده ی خدا می خورد خرما که حق کردش عطا پس ببستش سخت آن دم بر درخت میزدش بر پشت و پهلو چوب سخت گفت:آخر از خدا شرمی بدار می کشی این بی گنه را زار زار گفت:کز چوبِ خدا این بنده...