نتایح جستجو

من جوابتون رو با سخن خود دکتر جواب میدم: بهترین فرشته ها همین شیطان بود مرد و مردانه ایستاد و گفت: نه سجده نمیکنم تو را سجده میکنم اما این آدمک های کثیفی را که از گل متعفن ساخته ای این موجود ضعیف و نکبتی که برای شکم‌چرانیش خدا و بهشت و پرستش و عظمت و بزرگواری و آخرت و حق‌شناسی و محبت و همه چیز و...

الان اگر خدا و شیطان بیایند و یک نگاهی به این بچه های حضرت قابیل بیندازند شیطان سرش را بالا نمیگرد و سینه اش را جلو نمیدهد؟ آن رجز ( فتبارک الله احسن الخالقین) برای همین ها بود؟

فوق العاده بود مررررسسییی

من کسی نداشتم کسم خدا بود کس بی کسان!

واقعا ممنون از اطلاع رسانیتون دوست عزیز

با تمام وجود ممنون از وقتی که برای ما میذارین:w27:

چقدر خلاقانه ممنونم

آره نه چیزی نگف

شیت بندیه چی؟مقدمات ؟ یه شیت 50 ×70 که 3 تا کار توش ارائه میشه

دیگ به دیگ میگه روت سیا!!! والا ما 2 روز نیست که گشتیم یه ساله که میگردیم دور هم :biggrin: اون عکس منو میل کن اگه دلت خواست...

به نظر من تو تهران هر جایی چه بالای شهر چه پایین شهر همه جا کلاسیک دیده میشه چون به قول استادم الان پول تو کلاسیک! اما فقط به نظرم خواستن فقط یه نمایی در بیارن اصلا مدل های کلاسیک رو در نیاوردن اما اگه تو منطقه های خوب تهران بگردیم هم کلاسیک های خیلی خوب دیده میشه هم سبک مدرن و تک و توک سبک پست...

کمال همنشین در من اثر کرد عیب نداره حقته واسه اینکه حرف مفت نزنی

<a href="http://www.pic1.iran-forum.ir/viewer.php?file=45803971674106883534.gif"><img src="http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up10/45803971674106883534_thumb.gif" border="0" alt="45803971674106883534.gif" /></a>

تنهایی یعنی بی کسی،جدایی یعنی بی اویی،بی او ماندن.بی او ماندن یعنی او را داشتن و به او عشق ورزیدن.

ولی این بهتره ها

:))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))) بمیر مردم از خنده:))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

دلت ضعف رفت:-)))))))))))))

http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up10/45638055982295614973.jpg

http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up10/85277804261198229338.jpg

بر روی آخرین نیمکت یک کلیسای خلوت یک روستایی پیر نشسته بود به وی گفتند:شما منتظر چه هستید؟ گفت:من او را مینگرم و او مرا مینگرد. دلنشین‌ترین قسمت کتاب نیایش دکترشریعتی از زبان کارل