دهانت را می بویند
مبا دا که گفته باشی دوستت می دارم
دلت را می بویند
روزگار غریبی است نازنین
و عشق را کنار تیرک راه بند تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
در این بن بست کج و پیچ سرما
آتش را به سوخت بار ِ سرود و شعر فروزان می دارند
به اندیشیدن خطر مکن
روزگار غریبی...