هیییی روزگار،
من تهرانم، بی کارم، مجردم و در حال تحصیل..
خاظره که زیاده از همون شیرای شیشه ای و بستنی وادامسای دایناسوری و بستنی قیفی های جعبه ای گرفته تا مورتال کامبتی که تو کلوپا میزدیم...
ولی بزرگترین حسرت اون دورانم خریدن سگا بود که هیجوقت یادم نمیره!!!
یادم نمیاد میخواستم جیکاره شم