نتایح جستجو

ای یـارِ مـن دلـدارِ مـن یکـدم بیـا دیـدارمـن غمخـوار مـن سـالار مـن یکـدم بیـا دیـدار مـن اي باوفا حسينم اي باصفا حسينم اي باوفا اي باصفا اي نورِ هر دو عينم هم ماه مشرقينم ياد از بدر و حنينم افتــاده ام بـر روی خـاک بی دست و بازو چاک چاک یکـدم بیـا بنشیـن ببیــن...

در یک کالج ، از دانشجویان خواسته شد تا با حداقل کلمات ممکن داستان کوتاهی بنویسند این داستان باید حول سه موضوع زیر می چرخید: 1. مذهب 2. س ک س 3. راز داستان کوتاه زیر در کل کلاس نمره ی A+ گرفت " خدای خوبم، من حامله ام؛ یعنی کار کیه؟ "

خداحافظ کوچولو :gol:

چون دختر خوبی بودی آواتار خودمو میذارم.ببین چه جیگری بودم

:whistle:

ما را به رندی افسانه کردند پیران جاهل شیخان گمراه

به خاطر اون جملت که قرمزش کردم.حتی اگه بدونن این اتفاقا قراره بیفته بازم دلیل نمیشه همدیگه رو ترک کنن.مهم اینه که اگه بدونن حتی یه ثانیه دیگه پیش هم نیستن اون یه ثانیه رو با هم باشن

خیلی نامردین من داشتم جواب اون شعر رو میدادم.چرا نوشتین؟:w00:

اگر درد مرا دانسته بودی بدین سوزیدنم شایسته بودی تو تنها پیکری از جنس خاکی منم آن که بوم از جنس پاکی تو را با سوز من آخر چه کار است؟ تو را ایام این دنیا به کام است تو تنها ظاهری باطن منم من تو حتی دافعی جاذب منم من منم آن که تو را آدم نمودست منم آن که تو را از خر فزودست بود در راه عشق...

تا چند زنم به روی دریاها خشت؟ بیزار شدم ز بت پرستان کنشت خیام که گفت دوزخی خواهد بود که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت؟

راستی یار کجا بود و نفس بود کجا؟ آن نسیمی که معطر کند از لطف کجا؟

کاش میتونستم مثل مولوی شعر بگم.از شعرای خودم جند تاییش بیشتر سالم نمونده.همشو انداختم. بابا شرمند نکن داداش مهرشاد.من کو تا برسم به تاپیکای رییس خودم.خوبی خان؟اوضاع به راهه؟

تسلیت میگم.ما رو در غم خودتون شریک بدونید.

آتش عشق است کاندر نی فتاد جوشش عشق است کاندر می فتاد

در کلبه ی ما رونق اگر نیست شراب است آنجا که شراب است در آن مست خراب است:whistle:

بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

اگه کاری کنیم نوکراشون دیگه نوکریشون رو نکنن چی؟:w11:

والا ن نمیدونم عزیز.وایم میل شده.منم خوشم اومد گذاشتم شما هم بخونید شاید خوشتون بیاد:gol:

اما اگه چرخاشون و پنچر کنیم چی؟:w07:

اگر دین دارم و گربت پرستم بیامرزم بهر نوعی که هستم