نتایح جستجو

  1. mxmxz

    .....خواهر و برادر! ....

    مرد جوانی نزد پدر خود رفت و به او گفت: - می خواهم ازدواج کنم. پدر خوشحال شد و پرسید: - نام دختر چیست؟ مرد جوان گفت: - نامش سامانتا است و در محله ما زندگی می کند. پدر ناراحت شد. صورت در هم کشید و گفت: - من متأسفم به جهت این حرف که می زنم اما تو نمی توانی با این دختر ازدواج کنی، چون او خواهر...
  2. mxmxz

    لیلا… لیلا… لیلا

    یه نفر برای بازدید میره به یه بیمارستان روانی اول مردی رو میبینه که یه گوشه ای نشسته، غم از چهرش میباره، به دیوار تکیه داده و هر چند دقیقه آروم سرشو به دیوار میزنه و با هر ضربه ای، زیر لب میگه:لیلا… لیلا… لیلا...
  3. mxmxz

    ده دليلي‌ که خدا زن را آفرید

    ۱۰- خدا نگران بود که آدم در باغ عدن گم بشه چون اهل پرسیدن آدرس نبود. ۹-خدا میدونست یه روزی آدم نیاز داره یک کسی‌ کنترل تلویزیون رو بهش بده. ۸-خدا میدونست که آدم هیچ وقت خودش وقت دکتر نمیگیره! ۷-خدا میدونست اگه برگ انجیر آدم تموم بشه، هیچ وقت خودش برای خودش یکی‌ دیگه نمیخره. ...
  4. mxmxz

    بنزين آزاد با كارت سوخت از شنبه

    معاون صنايع و انرژي ستاد حمل و نقل و مديريت مصرف سوخت كشور گفت: از اول خرداد ماه سوختگيري بنزين آزاد از طريق كارت سوخت شخصي خودروها امكان‌پذير مي‌شود. به گزارش ايسنا، مهندس علي ربيعي افزود: با اجراي اين طرح كليه خودروهاي شخصي مي‌توانند از اول خرداد با كارت سوخت خود اقدام به سوختگيري...
  5. mxmxz

    ...جمله سازی ....

    فرشاد : روح غضنفر شاد فرناز : غضنفر ناز نكن ياماها : بالاخره نفهميديم الاغا خرن يا ما ها عذاب : ماهي رو هر وقت از آب بگيري تازست لوبيا : كوچولو بيا نجيب : اين شلواره نه جيب داره نه زيپ ساختمون : رفتيم پاي بساط حسابي ساختمون جوراب : بدجور آب خوردم پريد تو گلوم لجن :4 ساله...
  6. mxmxz

    پيرزنهاي شيطون

    تعدادى پيرزن با اتوبوس عازم تورى تفريحى بودند. پس از مدتى يکى از پيرزنان به پشت راننده زد و يک مشت بادام به او تعارف کرد. راننده تشکر کرد و بادام‌ها را گرفت و خورد. در حدود ٤٥ دقيقه بعد دوباره پيرزن با يک مشت بادام نزد راننده آمد و بادام‌ها را به او تعارف کرد. راننده باز هم تشکر کرد و...
  7. mxmxz

    ماجرای بابا و خاله سهیلا

    مامان خسته از سر كار مياد خونه و علي كوچولو ميپره جلو ميگه: سلام مامان مامان:سلام پسرم علي كوچولو:مامان امروز بابا با خاله سهيلا اومدن خونه و رفتن تو اتاق خواب و در و از روي خودشون قفل كردن و.... مامان:خيلي خوب عزيزم هيچي ديگه نميخواد بگي، امشب سر ميز شام وقتي ازت پرسيدم علي...
  8. mxmxz

    زیبایی یك زن ( Beauty of a Woman )

    The beauty of a woman Is not in the clothes she wears... The figure she carries Or the way she combs her hair زیبایی یه زن به لباسهایی که پوشیده... ژستی که گرفته و یا مدل مویی که واسه خودش ساخته...
  9. mxmxz

    خدای من...

    به نام خالق ریحان و بوی خوش آن خدای من گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا، بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟ گفت: عزیزتر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات...
  10. mxmxz

    یه سوال : چرا نمیشه از بعضی از پستا تشکر کرد ؟

    سلام. دوستان تو یه تاپیک مثلا از چند نفر تشکر میزنی بعد که میره صفحه 2 یا 3 نمیشه از کسی تشکر کرد. تو بعضی تاپیکها هم از همون پست اول تشکر نداره چرا ؟
  11. mxmxz

    آنتی دختر

    بر اساس اخرين آمار:«نسبت دختران دم بخت به پسران دم بخت،پنج به دو مي باشد.» حالا پسرا اينو بخونند و حال كنند و دخترا همين جوري گيساشونو چنگ بزنند و گريه كنند. وقت آن است كه اي گل پسران ناز كنيم! : تاقچـه بالا بگذاريم و «نــــــه»اغاز كنيم! مطلبي هست در اين باره عيان مي گويم...
  12. mxmxz

    ايميل اشتباهي (باحاله بخون)

    روزي مردي به سفر ميرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه ميشود که هتل به کامپيوتر مجهز است . تصميم ميگيرد به همسرش ايميل بزند . نامه را مينويسد اما در تايپ ادرس دچار اشتباه ميشود و بدون اينکه متوجه شود نامه را ميفرستد . در اين ضمن در گوشه اي ديگر از اين کره خاکي ، زني که تازه از مراسم خاک...
  13. mxmxz

    ايميل اشتباهي (باحاله بخون

    روزي مردي به سفر ميرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه ميشود که هتل به کامپيوتر مجهز است . تصميم ميگيرد به همسرش ايميل بزند . نامه را مينويسد اما در تايپ ادرس دچار اشتباه ميشود و بدون اينکه متوجه شود نامه را ميفرستد . در اين ضمن در گوشه اي ديگر از اين کره خاکي ، زني که تازه از مراسم خاک...
  14. mxmxz

    كل كل شاعر زن و مرد ( حالگيري )

    شاعر زن میگه : به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید ! برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید ! مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید ! به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید تورا روز...
  15. mxmxz

    پروژه بسیار جالب یک دانشجو

    دانشجویی که سال آخر دانشکده خود را می‌گذراند به خاطر پروژه‌ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت. او در پروژه خود از 50 نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدورژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این درخواست خود، دلایل زیر را عنوان کرده بود: 1-مقدار...
  16. mxmxz

    به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد (شعر عاشقانه )

    به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد لب تو میوه ممنوعه ولی لبهایم هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد با چراغی همه شب گشتم وگشتم در شهر هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد هر کسی در دل من جای خودش را دارد جانشین تو در این سینه خداوند نشد خواستند از تو بگویند شبی...
  17. mxmxz

    تستهای کنکور ارشد (آخرخنده )

    جای خالی را با عبارت مناسب پر نمایید : 1- دانشجو... الف) نمی میرد، ذلت نمی پذیرد ب) نمی میرد، ذلت می پذیرد ج ) می میرد، ذلت می پذیرد د) همه موارد صحیح است. 2- مسئولین پاسخگو... الف) چاکریم ب ) نوکریم ج ) خاک زیر پاتونیم د ) تورو خدا ما رو با اینا در...
  18. mxmxz

    كارمند تازه وارد(خيلي باحاله)

    مردي به استخدام يك شركت بزرگ چندمليتي درآمد. در اولين روز كار خود، با كافه تريا تماس گرفت و فرياد زد: «يك فنجان قهوه براي من بياوريد.» صدايي از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلي را اشتباه گرفته اي. مي داني تو با كي داري حرف مي زني؟» كارمند تازه وارد گفت: «نه» صداي آن طرف گفت: «من مدير اجرايي...
  19. mxmxz

    صنم كمربند مشكي ( شعر طنز )

    دي با صنمم بر لب يك جوي نشستيم يك چاي بخورديم و بسي تخمه شكستيم (البت كمي آن سوتر از اين محفل ساده بودند دو جين عضو قديم خانواده) كوتاه سخن آنكه من و شاهد گيتي بوديم به صحبت ؛ سخناني درپيتي ! گفتم: صنما راز خم اين مژه چون است؟ كز قامت آن ملك جهان كوچك و دون است ! گفتا: صنما! ول بنما...
بالا