نتایح جستجو

نازنینان بی وفایی را زخویش اموختند ورنه گرداننده دلها وفا را افرید

ان سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

من منتظرت هستم،امید که باز آیی غرق غزلت هستم،امید که باز آیی هرچند بدون توسخت است ولی ای جان دیدار تو را عشق است،امید که باز آیی شیرینی ان لحظه ،تلخی به کامم نیست(با اومدن شما دیگه تلخی فراق رو حس نمیکنم) من منتظرت هستم، امید که باز آِیی شما که ماشاا... استعدادتون بیشتره... خیلی زود جواب...

تو راز خودت گفتی،از عشق خودت گفتی یک راز هنوز مانده، آن را به تو خواهم گفت لبخند تو را ای عشق با هر دو جهانم من هرگز نفروشم مفت دستانم اگر سرد است دستان تو را دارم اغوشت اگر باشد تا صبح توانم خفت من دوش وصالت را در خواب همی دیدم پیری به من و تو گفت:خوشبخت شوید ای جفت! [/CENTER]

من عاشقی فهمیده ام غم را درونت دیده ام... چشم و دل و دست و دهان گوید به جای تو زبان.... عشق را چه حاجت میدهی گوید غمت را با کلام

یک جمله به تو گفتم.... در خلوت و پنهانی من دیده به سوی تو.....تو اخره تنهایی گفتم که نگاهی کن....با دیده بارانی گفتی که تهش این است....با پای خودت آیی!

دمیدی در این ساز،با عشق و اواز ولی از صدایت ندایی نیامد...

من یاس احساس تو را پرپر نکردم نازنین این یاس را من تا ابد با عشق برپا میکنم...

یک دوجمله شعر من خواندی، زبان را دوختی رشته رشته از محبت را به من اموختی

تو همدردی و من هم درد !اخر کی شود پایان فراق و دوری و درمان میان ما براندازی!

دفتری گر بنویسند ز خوبان جهان تو به سر دفتر خوبان جهان عنوانی

هرچند موثر است باران تا دانه نیفکنی نروید

انچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت که اگر سر برود از دل و از جان نرود

لحظه ها از تو جدا نیست!تو باید باشی شعر ها بی تو روا نیست!تو باید باشی یک سال بعد!!!!!!!خخخخخ

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت تا باز چه اندیشه کند رای صوابت

میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است...:redface:

دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشدآری آن جلوه که فانی نشود نور خداست

گلم مشاعره به معنای این هست که شما باید با حرف اخر شعر قبل یه شعر بگین سه تا پست گذاشتید و هیچ کدوم هم رعایت نکردین... شما باید با ن یه شعر میگفتید.... روزتون خوش...