ای یار قلندر دل دلتنگ چرایی تو ؟
از جغد چه اندیشی چون جان همایی تو
بخرام چنین نازان در حلقۀ جانبازان
ای رفته برون از جا آخر به کجایی تو ؟ دادهست ز کان تو لعل تو نشانیها
آن گوهر جانی را آخر ننمایی تو
بس خوب و لطیفی تو بس چست و ظریفی تو
بس ماه لقایی تو آخر چه بلایی تو
ای از فر و زیبایی و ز خوبی...