نتایح جستجو

  1. غ

    رد پای احساس ...

    زندگی ست دیگر... همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست ، همه سازهایش کوک نیست ، باید یاد گرفت با هر سازش رقصید ، حتی با ناکوک ترین ناکوکش، اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن، حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد،
  2. غ

    گفتگوهای تنهایی

    این روزا خیلی تنهام خیلی داغونم هست کسی که مثل من دلش نه برای کسی نه برای عشقی نه برای جایی نه برای چیزی! بلکه دلش برای خودش تنگ شده …
  3. غ

    گفتگوهای تنهایی

    ایــن روزهــا دلــم اصــرار دارد فــریــاد بــزنــد؛ امــا مــن جــلوے دهــانــش را مے گــیــرم وقــتــے مــے دانــم کــســی تــمــایــلــے بــه شــنــیــدن صــدایــش نــدارد ایــن روزهــا مــــــن خــداے ســــکــــــوت شــــده ام؛ خــفــقــان گــرفــتــه ام تــا آرامــش اهــالــے...
  4. غ

    خلوتی با خدا

    خدایا! اگه من نبودم این همهغمو چیکار می کردی ...!
  5. غ

    خلوتی با خدا

    خیلی سخته آدم خودش به تنهایی خو كنه اما دلی داشته باشه كه مدام از تنهایی بناله... خیلی سخته آدم ندونه كدوم طرفیه؟! خیلی سخته آدم احساس كنه خدا اونو از بنده ها ش جدا كرده ... خیلی سخته ندونی وقتی داری با خدا درددل می كنی داره به حرفات گوش می ده یا ... پرده ی گناهات اونقدر ضخیم شده كه صدات به...
  6. غ

    گفتگوهای تنهایی

    شده یه چیزی تو دلت سنگینی كنه....؟؟؟ خیلی سخته ادم كسی رو نداشته باشه... دلش لك بزنه كه با یكی درد دل كنه ولی كسی نباشه... نتونه به کسی اعتماد كنه هر چی سبك سنگین كنه تا دردش رو به یكی بگه ... نتونه آخرش برسه به یه بن بست .. . تك وتنها با یه دلی كه هی وسوسش می كنه اونو خالی كنه ...
  7. غ

    گفتگوهای تنهایی

    من بی تو شعر خواهم نوشت تو بی من چه خواهی کرد اصلاً یادت هست که نیستم
  8. غ

    گفتگوهای تنهایی

    گاهی پروانه ها هم اشتباه عاشق می شوند بجای شمع گرد چراغهای بی احساس خیابان می میرند
  9. غ

    خلوتی با خدا

    دلـــــم برای صدایـــی تنـگ شـده اسـت که هـر شــب قبـل از خواب گــوش هــایم را نـوازشـــ مـیکرد ... دلـــــم برای آن نـگــاه هــایی تنـگ اسـت که وقتــی بـه مـن مـینـگریـــست تا عـمـق وجودم را به آتــش میــکشیــد ... دلـــــم برایـت تنـگـ شـده اســت همــه کســِ مـن ...
  10. غ

    گفتگوهای تنهایی

    عشــــقت شوخــــی زیبایی بود که با قلــــــب من کردی زیبــا بـــــود …امّا…شوخی بــــود حالا … تو بی تقصیری! خدای تو هم بی تقصیر است تمام این تنهایی تاوان اشتباه خود من است
  11. غ

    گفتگوهای تنهایی

    خیالی نیست … میان این همه نااهلی اگر، اهلی چشمانت شوم که عجیب نیست عجیب این همه تنهاییست بعد از اهلی شدن …
  12. غ

    گفتگوهای تنهایی

    بخوان مرا خط به خط معنایم کن واژه به واژه، حرف به حرف تمام بغض هایم، اشک هایم، نگفته هایم را مرهم باش… که من از برم این قصه ی تنهایی را…
  13. غ

    (أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ))- به نیت قبولی حوائج خود و تمام دوستان شرکت کننده)

    بسم الله الرحمن الرحیم أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ:gol: أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ:gol: أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ:gol: أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ:gol...
  14. غ

    (أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ))- به نیت قبولی حوائج خود و تمام دوستان شرکت کننده)

    أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ...
  15. غ

    گفتگوهای تنهایی

    چه رسم جالبی است ، محبتت را میگذارند پای احتیاجت ، صداقتت را میگذارند پای سادگیت ، سکوتت را میگذارند پای نفهمیت ، نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت ، و وفاداریت را پای بی کسیت ، و آنقدر تکرار میکنند که تو باورت میشود که تنهایی و بی کس و محتاج..
  16. غ

    گفتگوهای تنهایی

    وقتی خدا تقسیم آرزو کرد گفت آرزوها تموم شده ، تو بمان با تنهایت و شبهایی که خیس بارانم !تنهایی یعنی آرزوی مرگ کنی تا حتی شده برای تشییع جنازت یه عده دورت جمع بشن . . .
  17. غ

    رد پای احساس ...

    گاهی ... روحم میخواهد برود یک گوشه بنشیند پشتش را کند به دنیا ... پاهایش را بغل کند و بلند بلند بگوید: مــــــــــــن ، دیگر بازی نمیکنم ... !
بالا