نتایح جستجو

  1. monmoni

    كوي دوست

    کافر و پیدا کردم :D
  2. monmoni

    كوي دوست

    آره .. می دونی ! شهسوار هم ساعت 8 همه جا تعطیل می شه ! ما هم که عادت داریم تو گلسار ساعت 7.5 8 تازه می ریم بیرون ... واسم خیلی سخته تحمل اون شهر !
  3. monmoni

    كوي دوست

    منم تشکرم تموم شده شرمنده !
  4. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    چرا امشب کسی نیست؟؟؟؟؟ ای بابا !!!!! من آخرین شبیه که میام باشگاه!!!! کاش بودین و باهاتون خدافطی می کردم .. دلم براتون تنگ می شه ... بای بای
  5. monmoni

    كوي دوست

    :gol: رشت و دوس دارم ....
  6. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    قصه شماره 4 یه آسمون ستاره ستاره کوچولو از پشت ابر سرک کشید و چشمش افتاد به خونه دخترک ، پنجره اتاقش مثل همیشه باز بود. جلوتر رفت. از توی پنجره به داخل اتاق سرک کشید . یهو دلش هری ریخت پایین ، آخه اونشب تنها شبی بود که توی این چند سال دخترک تو اتاقش نبود. اینبار بدون ترس و دلهره وارد اتاق...
  7. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    قصه شماره 3 عده­ای دوست در یک میهمانی شام گرد هم جمع شده بودند.. هر یک از آنها خاطراتی از گذشته تعریف می­کردند، یک نفر پرسید: بهترین روز عمرتان کدام روز بوده است؟ زن و شوهری گفتند: بهترین روز عمر ما روزی بوده که ما با هم آشنا شدیم. زنی گفت: بهترین روز زندگیم روزی بود که نخستین فرزندم به دنیا...
  8. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    سلام مهشید گل ! بفرما عزیزم
  9. monmoni

    كوي دوست

    بابک دانشجوی روانشناسی شیرازه !!!! خیلی پسر خوبیه ! و یه طنز نویس ماهر !
  10. monmoni

    كوي دوست

    نه کافه نادری یاد کافر خداپرست و زنده می کنه.... من کافه رو خیلی دوس دارم ...
  11. monmoni

    كوي دوست

    خیلی ازت دلخورم..... کافه نادری و گذاشتی در امان خدا؟؟؟؟؟؟؟
  12. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    قصه شماره 2 بوی گند آهن ، پیچیدن روده هایش بهم ، بوی متعفن لاشه های از هم دریده شده ، کرم هایی که روی زخمش وول می خوردند ، بوی ماهی سال ها مانده ، انگشتانی که انگار ته حلقش چسبیده بودند و عق تمام توانش را گرفته بود . خونریزی زخمش نایی برایش نگذاشته بود و سنگینی جسدی که رویش افتاده بود به ریه...
  13. monmoni

    كوي دوست

    سلام گلاب جون ... ازت دلخورمااااااااااا میرم تنکابن ... یونی شروع شده....!
  14. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    قصه شماره 1 عروس "عروس خانم رو آآوردن." صدای دف بلند شد . پیرزن محکم به دف می کوبید،انگار جوان شده بود!همه به طرف در هجوم بردند "عروس وداماد روآوردن،چادراتونوسرکن یی یی...د ." رقیه نگاهش رابه عروس خانم دوخت. باورش نمی شد کبری سیاه اینقدرزیبا شده باشد . لب های خشک وتیره رنگ کبری ، مثل گل...
  15. monmoni

    كوي دوست

    می دونی من غیر از رشت با هیجا حال نمی کنم ... البته تهران و اصفهان و نه واسه زندگی اما واسه یه مدت کوتاه می تونم تحمل کنم.....
  16. monmoni

    كوي دوست

    سلام همشهری ! خوب ایسی برار جان ؟؟؟؟
  17. monmoni

    یک راز ...قانون جاذبه را به کار ببریم!!حتی شما!!

    منم همین مشکلو دارم .. تا یه هفته می گذره کم میارم و احساس می کنم که دیگه نمی شه و نمی تونم .....
  18. monmoni

    كوي دوست

    زیاد دوستی ندارم ... اما اصلا دوس ندارم اونجا رو ... خیلی دلم می گیره اونجاا.....
  19. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    یووووووووووووووهوووووووووووووووووووووو کوشین پس؟؟؟؟؟ می خوام یه دنیا قصه بگماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
  20. monmoni

    كوي دوست

    دلم واسه باشگاه و همه ی بچه ها تنگ می شه.....
بالا