نتایح جستجو

  1. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    :cry::cry::cry::cry::cry:
  2. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    چشم اساعه:thumbsup:
  3. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    any body there?????? YoooooooooHoooooooooo
  4. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    یوووووووووووووووووووووهووووووووووووووو
  5. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    چای دم کردم الان میارم خدمتتون
  6. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    بفرمت سلام بابا شما که صاحب خونه ای
  7. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    اهم اهم یا الله ! یا علی .... زیر کرسی و روشن می کنیم به سلامتی !
  8. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    اصلا هم زود پست نمی زنم ! شما ها سرتون شلوغه
  9. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    صبح روز جشن که گل طبق معمول توي خواب ناز بود و براي نماز صبح هم بيدارنشده بود، بي خبر ازهمه جا و حتّي اينکه اون روز، روز جشن باغبونها است، بخاطر خنده ها و خوشگذرانيهاي شب گذشته و از فرط خستگي نمي تونست براي لحظه اي هم چشمهايش را بازکنه. اين درست همون چيزي بود که باغبون حيله گر مي خواست و نقشه اش...
  10. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    ناراحتم .... هم جسمی هم روحی !!!!!!!!!!!!!!!!
  11. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    سلام آرام ! دیگه واست چای مخصوص نمیارم .... اصلا قهر قهر قهر ................ :cry:
  12. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    دیگه براتون چای و اجیل و میوه و شیرینی نمارم ... اصلا دیگه قصه نمی گم....
  13. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    هیشکی منو دوس نداره .... این همه گفتم حالم بده هیشکی تحویلم نگرفت....
  14. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    بیاین یه کم آجیل بخورین انرژی بگیرین بقیه داستانم و بگم....
  15. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    باغباني بنام گل بخش دوم جشن باغبانها داشت نزديک و نزديکتر مي شد، و باغبان جوان که خيلي ساده يک باغ بزرگِ باطراوت و شاداب را بدست آورده بود مي خواست به همه نشون بده که خودش اين باغ را اينجوري ساخته! البتّه اونهم به سهم خودش تلاش کرده بود ولي اوّلاً مدّت کوتاهي باغبون اون باغ شده بود و ثانيّاً...
  16. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    دلم نمیاد قصه نگم و برم ! بخش دوم و هم می گم !
  17. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    دوستان امشب اصلا حالم خوب نیست .... قول میدم ادامه ی داستان باغبان رو فردا شب از ساعت 11 شروع کنم ! همتون و دوس دارم ... خوش باشید .. تا فردا شب بدرووووود !
  18. monmoni

    :w17:ممنون

    :w17:ممنون
  19. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    سلاااااااااااااااااااام به همه ی کرسی نشینان عزیز !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بالا