او یک روز گفت: اگر وضعیت مالی مناسبی داشت، حتما به خواستگاری ام می آمد؛ اگرچه یک راه دیگر هم وجود دارد تا والدینم مجبور شوند با ازدواجمان موافقت کنند و آن این که از خانه فرار کنم و به مشهد بیایم.
خراسان: خودم را در اتاقم زندانی کرده بودم و فکر می کردم ارتباط با پسر جوانی که هر روز از طریق چت حال...