يك هفته از حركت كاروان گذشته بود كه به حاجر رسيدند. حاجر آب فراوان داشت و فرودگاه حجاجيان بود. قافله درنگ كرد. خيمه ها افراشته شد. معلوم بود شب در آنجا خواهند ماند. رنگي از اندوه چهره ي امام را پوشانده بود. نامه ي مسلم را ، كه در مكه دريافت كرده بود، مي خواند. نامه گزارش كوفه بود و دعوت امام...