اناری می چینم،دانه میکنم...
قطره ایی می چکد بر روی چشمانم...
می سوزد، مثل دلــــم ...
این سوزش بند نمی آید.
اشکی می چکد از چشمانم...
به دلم وعده داده ام تا آمدنت تمام انارها رو دانه کنم.
دل نواز های شاملو بخوانم...
موهای پریشان را شانه کنم...
لباس سفید بپوشم..
و به رسم بودنت با هم یلدایی دیگر بر...