نتایح جستجو

  1. sey

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    یکی از استاد های دانشگاه تعریف می کرد... چندین سال قبل برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات متحده شده بودم سه چهار ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بود كه یك كار گروهی برای دانشجویان تعیین شد كه در گروه های پنج شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام میشد. دقیقا یادمه از...
  2. sey

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    تنهایم،... اما دلتنگ آغوشی نیستم... خسته ام... ولی به تکیه گاهی نمی اندیشم... چشمهایم تر هستند و قرمز ولی رازی ندارم... چون مدتهاست که کسی را "خیلی" دوست ندارم! چقدر این عطسه های دم پاییز را دوست دارم! هر وقت میخواهم فراموشت کنم صبر می آید! و امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری که ادم نه خودش...
  3. sey

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    یه روز بهم گفت:می خوام با هات دوست بشم، آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام! بهش لبخند زدم و گفتم: آره می دونم، فکر خوبیه، منم خیلی تنهام... یه روز دیگه بهم گفت: می خوام تا ابد با هات بمونم، آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام! بهش لبخند زدم و گفتم: آره می دونم، فکر خوبیه، منم خیلی تنهام...
  4. sey

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    ای که تقدیر تو را دور ز من ساخت سلام! نامه ای دارم ازفاصله ها، چند شب بود که من خواب تو را می‌دیدم. خواب دیدم که فراری هستی! می‌گریزی از شهر، پاسبانان همه جا عکس تو را می‌کوبند. جارچی‌ها همه جا نام تو را می‌خوانند. در همه کوی و گذر قصه‌ی تبعید تو بود! مردم و تیر و تفنگ، اسب‌هایی چابک.. متهم...
  5. sey

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    نه قهر کرده ام نه ناز که من نه سر پیازم و نه ته پیاز من فقط سیرم از زندگی بدون تو ر
  6. sey

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم به تو آری ، به تو یعنی به همان منظر دور به همان سبز صمیمی ، به همبن باغ بلور به همان سایه ، همان وهم ، همان تصویری که سراغش ز غزلهای خودم می گیری به همان زل زدن از فاصله دور به هم یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم به تبسم ،...
  7. sey

    بحث و تبادل نظر در مورد فیزیولوژی گیاهان زراعی

    دوست عزیز پاسختون 100% جابجا و درهم مطرح شده.پاسخ دقیق و درست رو نوشتم.دوباره تاکید میکنم دقت کنین پتانسیل عملکرد، پتانسیل واقعی و در شرایط مزرعه است و عملکرد پتانسبل عملکرد تئوری و بالقوه است.باهم اشتباه نگیرین. پیروز باشید
  8. sey

    پنجره را باز کن و از این هوای بارانی لذت ببر... خوشبختانه باران ارث پدر هیچ کس نیست!

    پنجره را باز کن و از این هوای بارانی لذت ببر... خوشبختانه باران ارث پدر هیچ کس نیست!
  9. sey

    روزهاست که از سقف لحظه هایم یاد تو می چکد! اگر باران بند آید، از این خانه می روم...

    روزهاست که از سقف لحظه هایم یاد تو می چکد! اگر باران بند آید، از این خانه می روم...
  10. sey

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    بمون ولی به خاطر غرور خسته ام برو برو ولی به خاطر دل شکسته ام بمون به موندن تو عاشقم به رفتن تو مبتلا شکسته ام ولی برو ، بریده ام ولی بیا چه گیج حرف می زنم ، چه ساده درد می کشم اسیر قهر و آشتی میون آب و آتشم چه عاشقانه زیستم چه بی صدا گریستم چه ساده با تو هستم و چه ساده بی تو...
  11. sey

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    & چه در دل ِ من چه در سر ِ تو من از تو رسیدم به باور ِ تو تو بودی و من ، به گریه نشستم برابر ِ تو به خاطر تو به گریه نشستم بگو چه کنم ... با تو ، شوری در جان بی تو ، جانی ویران از این ، زخم ِ پنهان می میرم ... نامت در من باران یادت در دل طوفان با تو ، امشب...
  12. sey

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    شاخه را محکم گرفتن این زمان بی فایده است برگ می ریزد، ستیزش با خزان بی فایده است باز می پرسی چه شد که عاشق جبرت شدم در دل طوفان که باشی بادبان بی فایده است بال وقتی بشکند از کوچ هم باید گذشت دست و پا وقتی نباشد نردبان بی فایده است تا تو بوی زلفها را می فرستی با نسیم سعی من در سر به زیری...
  13. sey

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند معنی کور شدن را گره ها می فهمند سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند نه...
  14. sey

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    به رفتن تو سفر نه ، فرار می گویند به این طریقه ی بازی قمار می گویند به یک نفر که شبیه تو دلربا باشد هنوز مثل گذشته «نگار» می گویند اگر چه در پی آهو دویده ام چون شیر به من اهالی جنگل شکار می گویند مرا مقایسه با تو بگو کسی نکند کنار گل مگر از حسن ِ خار می گویند؟ تو رفته ای و...
  15. sey

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    مشکل دنیا این است که احمق ها کاملا به خود یقین دارند ، در حالیکه دانایان سرشار از شک و تردیدند."برتراند راسل"
  16. sey

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    غم مخور، معشوق اگر امروز و فردا می‌کند شیر دوراندیش با آهو مدارا می‌کند زهر دوری باعث شیرینی دیدارهاست آب را گرمای تابستان گوارا می‌کند جز نوازش شیوه‌ای دیگر نمی‌داند نسیم دکمه‌ی پیراهنش را غنچه خود وا می‌کند روی زرد و لرزشت را از که پنهان می‌کنی؟ نقطه ضعف برگ‌ها را باد پیدا می‌کند...
  17. sey

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او کــه هرگز نتوان یافت همانندش را منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد غــــزل و عاطفــــه و روح هنرمندش را از رقیبان کمین کرده عقب می ماند هر که تبلیغ کند خوبـی ِ دلبندش را مثــــل آن خــواب بعید است ببیند دیگر هر که تعریف کند خواب خوشایندش را...
بالا