نتایح جستجو

  1. sey

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    ای که تقدیر تو را دور ز من ساخت سلام! ای که تقدیر تو را دور ز من ساخت سلام! ای که تقدیر تو را دور ز من ساخت سلام! نامه ای دارم ازفاصله ها، چند شب بود که من خواب تو را می‌دیدم. خواب دیدم که فراری هستی! می‌گریزی از شهر، پاسبانان همه جا عکس تو را می‌کوبند. جارچی‌ها همه جا نام تو را می‌خوانند. در...
  2. sey

    ای که تقدیر تو را دور ز من ساخت سلام! نامه ای دارم ازفاصله ها، چند شب بود که من خواب تو را...

    ای که تقدیر تو را دور ز من ساخت سلام! نامه ای دارم ازفاصله ها، چند شب بود که من خواب تو را می‌دیدم. خواب دیدم که فراری هستی! می‌گریزی از شهر، پاسبانان همه جا عکس تو را می‌کوبند. جارچی‌ها همه جا نام تو را می‌خوانند. در همه کوی و گذر قصه‌ی تبعید تو بود! مردم و تیر و تفنگ، اسب‌هایی چابک.. متهم...
  3. sey

    سکوت میکنم می گویند که فکر کرده ای مریم مقدسی؟ نمی دانند که من مصیبتهای این دنیا را بدون هم...

    سکوت میکنم می گویند که فکر کرده ای مریم مقدسی؟ نمی دانند که من مصیبتهای این دنیا را بدون هم آغوشی باردارم...
  4. sey

    روزي كه آمدي تند تند تايپ مي كردي و ميان من و تو "فاصله" نمي گذاشتي چون درست تايپ كردن...

    روزي كه آمدي تند تند تايپ مي كردي و ميان من و تو "فاصله" نمي گذاشتي چون درست تايپ كردن نميدانستي ... روزي كه رفتي تايپ كردن بلد شده بودي و بين من و تو "فاصله" انداختي .... و حال اين فاصله ميان من و تو در درونم بيداد مي كند كاش مي دانستي كه من و تو "كلمه" نيستيم . . ...
  5. sey

    جالب بود اما... صحبت از پژمردن یک برگ نیست فرض کن : مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست فرض کن: یک...

    جالب بود اما... صحبت از پژمردن یک برگ نیست فرض کن : مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست فرض کن: یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست فرض کن: جنگل بیابان بود از روز نخست در کویری سوت و کور در میان مردمی با ابن مصیبت ها صبور صحبت از مرگ محبت مرگ عشق گفت و گو از مرگ انسانیت است
  6. sey

    صحبت از پژمردن یک برگ نیست وای جنگل را بیابان میکنند دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان...

    صحبت از پژمردن یک برگ نیست وای جنگل را بیابان میکنند دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان میکنند هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا آن چه این نامردمان با جان انسان میکنند صحبت از پژمردن یک برگ نیست فرض کن : مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست فرض کن: یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست فرض...
  7. sey

    اصول تغذيه صحيح- پروفسور منوچهر جعفریان‎

    پروفسور منوچهر جعفریان، متخصص و پژوهشگر برجسته علوم تغذیه بعد از 45 سال دوری، به وطن بازگشته و حاصل یافته‌های علمی و آزمایشگاهی این محقق که نتیجه 25 سال تلاش مستمر اوست با خود آورده. یافته‌هایی که در ظاهر آنقدر ساده‌‌اند که عمل کردن به آنها شوخی به نظر می‌رسد. او می‌گوید تغذیه...
  8. sey

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    پروفسور منوچهر جعفریان، متخصص و پژوهشگر برجسته علوم تغذیه بعد از 45 سال دوری، به وطن بازگشته و حاصل یافته‌های علمی و آزمایشگاهی این محقق که نتیجه 25 سال تلاش مستمر اوست با خود آورده. یافته‌هایی که در ظاهر آنقدر ساده‌‌اند که عمل کردن به آنها شوخی به نظر می‌رسد. او می‌گوید تغذیه...
  9. sey

    اخبار تحصیلات تکمیلی

    چگونگی پذیرش دانشجوی دکتری در دانشگاه ها با فرمول سازمان سنجش در آزمون دکتری 91 چگونگی پذیرش دانشجوی دکتری در دانشگاه ها با فرمول سازمان سنجش در آزمون دکتری 91 این مقاله چگونگی پذیرش دانشجوی دکتری در دانشگاه های سراسری با فرمول سازمان سنجش از آزمون دکتری ۹۱ را نشان می دهد و سوال بسیاری از...
  10. sey

    تاوان پذیرفتن یک آری!!!!!!!!!

    بي زارم ازين ساعت ديواري از اين شب طاقت كُش بيداري از دلقك اين بازي سر در گم از ديدن اين صحنه ي تكراري هر ثانيه در مغزم، مي كوبد چون چكش ِبي وقفه ي نجاري سي سال به هر حادثه" نه "گفتم تاوان پذيرفتن يك " آري" دلخون شده از عقده ي ناكامي ويران شده ازغارت بسياري طاعون زده ي عشق اهورايي عبرت زده...
  11. sey

    موضوع انشا : کشور خارج کجاست؟

    "آزادی " را در "بهمن" از من گرفتند و جایش "تیر" به من دادند. تمام درونم می سوزد! باید سیگارم را عوض کنم. (زنده یاد حسین پناهی)
  12. sey

    یه روز بهم گفت:می خوام با هات دوست بشم، آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام! بهش لبخند زدم و...

    یه روز بهم گفت:می خوام با هات دوست بشم، آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام! بهش لبخند زدم و گفتم: آره می دونم، فکر خوبیه، منم خیلی تنهام... یه روز دیگه بهم گفت: می خوام تا ابد با هات بمونم، آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام! بهش لبخند زدم و گفتم: آره می دونم، فکر خوبیه، منم خیلی تنهام...
  13. sey

    چقدر این عطسه های دم پاییز را دوست دارم! هر وقت میخواهم فراموشت کنم صبر می آید!

    چقدر این عطسه های دم پاییز را دوست دارم! هر وقت میخواهم فراموشت کنم صبر می آید!
  14. sey

    و امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری که ادم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچ کس دیگر فقط...

    و امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری که ادم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچ کس دیگر فقط میداند که هر چه هوا سردتر میشود دلش آغوش گرم میخواهد...
  15. sey

    موضوع انشا : کشور خارج کجاست؟

    **خارج جایی است که همه آدم ها در آن ایدز دارند ! مملکت خارج جایی است که همه در آن با ناموس همدیگر کار دارند ! در حالی که در مملکت ما چند نفر با ناموس همه کار دارند !!! کشور خارج جایی است که رییس جمهورشان بیشتر از یک دست لباس دارد بس که تشریفاتی و مرفه است ! تازه در خارج کراوات هم می زنند که همه...
  16. sey

    آیا می دانید... دانستنی های کشاورزی

    آیا می دانید.... آیا می دانید.... آیا می دانید قرمزی درون کالباس از گوشت تاج خروس است.( زیر دندان خود حس کرده اید ) ا · آیا می دانید سس مایونز به دلیل ترکیب خاصی که دارد در کنفرانسهای علمی به عنوان سم کبد معرفی می شود · آیا می دانید ساندیسها, نوشابه ها, بیسکویتها, کیکها و... با...
  17. sey

    شل می شود گره روسری ام.... نکند باد همدست توست؟!

    شل می شود گره روسری ام.... نکند باد همدست توست؟!
  18. sey

    این روزها آفتاب از هر طرف درآید من و تو زمستانیم

    این روزها آفتاب از هر طرف درآید من و تو زمستانیم
  19. sey

    چقدر فکر کنم که در انتظار منی؟ دچارمت،تو هم این روزها دچار منی؟! تمام حجم زمین، غرق در زمستان...

    چقدر فکر کنم که در انتظار منی؟ دچارمت،تو هم این روزها دچار منی؟! تمام حجم زمین، غرق در زمستان است میان این همه سرما، شما بهار منی چقدر هِی بنویسم که بی تو من هیچم و بین این همه آدم، تو اعتبار منی! تو مثل ریزش باران، درون من جاری و مثل صاعقه ای در شبان تار منی تمام صحن دلم زیر و رو شده با تو تو...
  20. sey

    1: روزها روزهای خوبی بود بخشی از ماجرای من بودی از میان تمام شاعرها عاشق شعرهای من بودی...

    1: روزها روزهای خوبی بود بخشی از ماجرای من بودی از میان تمام شاعرها عاشق شعرهای من بودی بوی اردیبهشت می امد باغ ما تازه داشت گل می داد گل نام تو لحظه ای حتی از لب مادرم نمی افتاد من سرم توی درس و مشقم بود مادرم گفته بود زیبایی آمدی مشق هام شعر شدند مادرم گفته بود می آیی آمدی...
بالا