دگر از عشق نگو، خسته ام از دکلمه ها
گوئیا ما همچو شیرین قصه ای دیگر شدیم
بی وفایی کردی و اخر شکستی قلب من
جالب است با این جفا افسانه ای دیگر شدیم
شعله شمع ، تو و پروانه دیوانه من
در کنار هم فقط سوختیم و خاکستر شدیم
عشق راهی شد میان سوختن تا ساختن
خود به اتش میزدم تا شاید این من، ما شدیم
آن طرف...