در شب کوچک من افسوس
باد با برگ درختان میعادی دارد
در شب کوچک من
دلهره ویرانی است
گوش کن
وزش ظلمت را می شنوی
من غریبانه به این خوشبختی می نگرم
من به نومیدی خود معتادم
گوش کن وزش ظلمت را مشنوی؟
در شب اکنون چیزی می گذرد
ماه سرخ است و مشوش
و بر این بام که هر لحظه در ان بیم فرو ریختن است
ابرها همچون...