نتایح جستجو

حکا یت دوستی من باتو حکایت قهوه ایست که امروز به یاد توتلخ تلخ نوشیدم... که با هر جرعه بسیار اندیشیدیم. که این طعم را دوست دارم یا نه؟ واینقدر گیر کردم بین دوست داشتن ونداشتن. که انتظار تمام شدنش رانداشتم... وتمام که شد فهمیدم باز هم قهوه میخواهم حتی تلخ تلخ....!

مرس:gol:

ميروي بي آنكه نگاهي بيندازي، به خاطره هايمان. برو...با خيال آسوده برو. تا ابد نگهشان خواهم داشت. وجدانت آسوده باشد، تنها نيستم؛خودم را دارم و خدايم را.چه بهتر از اين؟ من خوبم. دلم تنگ نيست. اشكي ندارم. من خوبم. خوبتر از آنكه واقعيت داشته باشم. هنوز هم نفس هايت بهانه اند براي گذر از اين روزها...

من هم خوشحال شدم

دلم به تو فکر می کند به توکه نه به رویای تو وچقدر قشنگ است که رویایت نامرد نیست

سلام بله گرایش گیاه پزشکی

خیلی ها برایم دست تکان دادند اما کم بود دستانی که تکانم دادند.دوستودست بسیار اما"دست دوست"اندک!دست دوستی ات جاودان

شاعر از کوچه ی مهتاب گذشت لیک شعری نسرود نه که معشوقه نداشت نه سر گشته نبود سالها بود که کوچه خیا بان شده بود

تقصیر برگها نیست آدمها همینند! نفس می دهی له ات می کنند

گاهی هیچ کس را نداشته باشی بهتر است... داشتن بعضی ها تنهاترت میکند!

آروزیم این است: آروزیت سکن کوچه ی بن بست نباشد هرگز

سلام من یه سوال ساده دارم چطور میتونمعکس بذارم برای نوشته هام یا استفاده از عکس خودم امتحان کردم همش ضبدر میشه

زندگی باید کرد. گاه بایک گل سرخ. گاه بایک دل تنگ گاه باید روییددر پس این باران گاه باید خندید بر غمی بی پایان....

هر روز برایت نامه می نوشتم و تو ... همه را ((برگشت))می زنی سپاسگزارم هیچ کس تا به حال برایم اینقدر نامه نفرستاده بود

لبخند بزن بدون انتظار پاسخی از دنیا ! بدان روزی دنیا آنقدر شرمنده میشود که به جای پلسخ تمام لبخند هایت با تمام سازهایت میرقصد.

قدش به عشق نمیرسید...غرورم را زیر پاهایش گذاشتم.... اما بازهم نرسید

سخت نگیر روزی پروانه خواهیشد بگذار روزگار هر چه می خواهد پیله کند

آغوش گرمم باش بگذار فراموش کنم لحظه هایی را که از سرمای بی کسی لرزیدم.

کنار حوصله ام بمان.اگر نباشی"دلم"که هیچ"دنیا"تنگ میشود.

سلام کسی ارشد کشاورزی نمیخواد شرکت کنه