نتایح جستجو

  1. cute

    مشاعرۀ سنّتی

    ولی من خسته ام از حس تنهایی مرا باغم حسابی نیست مرا با غصه کاری نیست من از فردا خودم را دوست خواهم داشت
  2. cute

    بدو بیا عکس ............................!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!

    مرسی جالب بودن:biggrin:
  3. cute

    مشاعرۀ سنّتی

    سالها دل طلب جام می از ما می کرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
  4. cute

    مشاعرۀ سنّتی

    من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
  5. cute

    مشاعرۀ سنّتی

    در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
  6. cute

    صندلی داغ : فلق(مدیر تالار اسلام و قرآن)

    من دوباره اومدم امیدوارم پماد سوختگی داشته باشی 1.خیلی دوست داری مهندس صدات کنن 2.بدترین اتفاق زندگیت 3.بهترین خاطره 4.پول تلفنت چقدر میاد 5.با چت کردن مخالفی 6.خوابت نمیاد؟ :D
  7. cute

    مشاعرۀ سنّتی

    ما را ز برای ما نمی خواهد کس ما را همه از برای خود می خواهند
  8. cute

    صندلی داغ : فلق(مدیر تالار اسلام و قرآن)

    بازم سلام 1.دوست داری سوالهای نیما تموم بشه تا یه نفس راحت بکشی:D 2.رشته تو دوست داری؟ 3.چی شد که شیمی انتخاب کردی؟ 4.اگه شیمی نبود ؟ 5.با این کلمه ها چی به ذهنت می رسه نماز خدا مادر عشق امتحان مشروط:redface:
  9. cute

    شعر نو

    انتخاب عالی وزیبایی بود مرسی
  10. cute

    صندلی داغ : فلق(مدیر تالار اسلام و قرآن)

    سلام فلق جان 1.چی شد که مدیر تالار اسلام و قران شدی؟ 2.چند تا بچه این؟ 3.بین بجه های باشگاه کیو از همه بیشتر دوست داری؟...می دونم منم:D 4.معیار انتخاب دوستت چیه؟ 5.از 1تا 13 چه عددی دوست داری؟ 6.به نظرت چرا زندگی اینقدر سخت شده؟اصلا به نظر تو سخته؟ ..
  11. cute

    مشاعرۀ سنّتی

    ای بی خبران ز درد و اهم خیزید و رها کنید راهم من گمشد هام مرا مجوئید با گمشدگان سخن مگوئید
  12. cute

    از خود تا خدا

    فلق جان دستت درد نکنه یه مقداریش و خوندم واقعا خوب بود ممنون
  13. cute

    مشاعرۀ سنّتی

    ونپرسیم کجاییم بو کنیم اطلسی تازه ی بیمارستان را {شب همگی خوش} {ممنون از لطفت یاسر جان}
  14. cute

    به این میگن دانشگاه!!!

    الهی...این بیچاره ها با این کمبود امکانان چه جوری درس می خونن....:D کاش می شد بگیم بیان اینجا:eek:
  15. cute

    مشاعرۀ سنّتی

    من به دیدار کسی رفتم در ان سوی عشق رفتم رفتم تا زن تا چراغ لذت تا سکوت خواهش تا صدای پر از تنهایی
  16. cute

    مشاعرۀ سنّتی

    من زنی را دیدم نور در هاون می کوبید ظهر ها در سفره ی آنان نان بود سبزی بود دوری شبنم بود کاسه ی داغ محبت بود
  17. cute

    شعر نو

    من گدایی دیدم در به در می رفت و آواز چکاوک می خواست و سوپری که به یک پوسته ی خربزه می برد نماز
  18. cute

    بكيد بباره بارون

    من نمی دانم این چه رسمی است این چه بودنی است و چه ماندنی که من نه بودنش را می خواهم نه ماندنش اما پذیرفتم که هر آنچه تو بخواهی حکمت است
  19. cute

    كف بيني و خط ترشيدگي!!

    منم ندارم قابل معالجه هست:biggrin:
  20. cute

    مشاعرۀ سنّتی

    دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشه ی بامی که پریدیم پریدیم رم دادن صید خود از آغاز غلط بود حالا که رماندی رمیدیم
بالا