نتایح جستجو

من ، بی تو ، يعنی چه ؟ غمگين که باشی ، فرو می ريزم مثل اشک نه مثل ديوار شهر که هر کس چيزی روی آن به يادگار نوشته باشد

نمی دانم تا کجا دوستم داری ؟ هر جا که باشد ، باشد هر جا تمام شد اسمش را می گذارم ، آخر خط من ، باشد ؟

می ترسم گمت کرده باشم در خيابان به پشت سر وا می گردم و از تنهايی خودم وحشت می کنم بی تو زندگی کنم ، يا بميرم ؟

نمی دانم کجا می بری مرا همراهت می آيم تا آخر راه و هيچ نمی پرسم از تو ، هرگز عاشفم باشی می ميرم يا عاشقم نباشی ؟

ای که بر ماه از خط مشکين نقاب انداختی لطف کردی سايه ای بر آفتاب انداختی

موضوع خيلی جالبيه. منتظر مطالب شما هستيم

ای پيک راستان خبر سرو ما بگو احوال گل به بلبل دستان سرا بگو

واقعا ممنونم آقای الياس پور که توجه می کنين و اينقدر وقت می ذارين. اين کار شما خيلی برای من ارزشمنده. بازم ازتون سوال بپرسم ؟ :redface:

ما در عشق تو اسيران بلاييم کس نيست چنين عاشق بيچاره که ماييم

ياد باد آنکه مه من چو کله بربستی در رکابش مه نو پيک جهان پيما بود

ما رو باش رو چه درختی اسمامونو جا می ذاريم ما رو باش قسمتی جز اون دو چشم نا مسلمون که نداريم ما رو باش

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم تبسمی کن و جان بين که چون همی سپرم

به هوا خواهی تو شيشه ميخونه رو با سنگ شکستيم سنگ و شيشه اگه دشمن من و تو که موندگاريم ، ما رو باش

ياد باد آنکه صبوحی زده در مجلس انس جز من و يار نبوديم و خدا با ما بود

تو دلت بوسه ميخواد ، من ميدونم اما لبت سر هر جمله دلش ، ميخواد يه اما بذاره

ياد باد آنکه چو چشمت به عتابم می کشت معجز عيسويت در لب شکر خا بود

ياد باد آنکه نهانت نظری با بود رقم مهر تو بر چهره ما پيدا بود

من ميخوام تا آخر دنيا تماشات بكنم اگه زندگي برام چشم تماشا بذاره

دوست دارم يه دست از آسمان بياد ما دوتارا ببره از اينجا و اونور ابرا بذاره

سلام آقای الياس پور. من مجددا مزاحم شدم می شه در مورد تفاوت بين relationship ها و constraint ها تو msp توضيح بدين. آيا اگه برای فعاليتی هر دو مورد تعريف بشن ، اولويت خاصی از طرف برنامه به اونا اعمال می شه ؟ اگه برای يه فعاليت deadline تعريف بشه و اين با دو تای قبلی در تضاد باشه ، چه اتفاقی...