نتایح جستجو

نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس ملامت علما هم ز علم بی عملست

دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع گرچه در بانی میخانه فراوان کردم

تا چه کند با رخ تو دو دل من آینه دانی که توان آه ندارد

دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت ولی عجل فرصت دیدن تو نگذاشت

دل صنوبریم همچو بید لرزان است ز حسرت قدو بالای چون صنوبر دوست

دل صنوبریم همچو بید لرزان است ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست

دهان تنگ شیرینش مگر ملک سلیمان است که نقش خاتم لعلش جهان زیر نگین دارد

راه عشق گرچه کمین گاه کمانداران است هر که دانسته رودمستانه به یغما ببرد حافظ

دل دادمش به مژده و خجلت همی برم زین نقد قلب خویشکه کردم نثار دوست:heart:

تو خوش میباش با حافظ برو گو خصم جان میده چو گرمی از تو میبینم چه باک از خصم دم سردم

شاید آن روز که سهراب نوشت تا شقایق هست زندگی باید کرد خبر از دل پر درد گل یاس نداشت باید این گونه نوشت هر گلی هم باشد چه گل پیچک و یاس تا نیایدمهدیزندگی دشوار است:gol::gol::gol::gol:

دیوانه و سرگشته ام دنبال یک گم گشته ام

مثل آسمون عجیبی گاهی آبی گاهی قرمز ولی هر رنگی که باشی منو دوست نداری هرگز

در پنجه غم شکار بودن عشق است بازیچه دست یار بودن عشق است در محکمهای که یار قاضی باشد محکوم طناب دار بودن عشق است...:heart:

غم هجران غم دوری غم غربت که در یک جستجو ساده مرا کشتو مرا کشتو مرا کشت

دلکم خسته شدم از روزگار دیگه طاقت ندارم طنابه دارمو بیار:cry:

یکی ابلهی ریگ در کفش داشت چو درمانده شد دست بر سر گذاشت:):gol:

:gol:درد من از دوستان است که در این غربت و تنهایی من بی کسو بی یاور و تنهایه تنهایم گذاشت...

یا رب دل دوستم پر از غم نکنی با تیر بلا قامت او خم نکنی....

منم گریان منم نالان منم حیران تویی همدم تویی مونس تویی یاور:gol::heart: