نتایح جستجو

هر که شد محرم دل در هرم يار بماند وانکه اين کار ندانست در انکار بماند

می روم وز سر حسرت به قفا می نگرم خبر از پای ندارم که زمين می سپرم

دوش از اين غصه نخفتم که حکيمی می گفت حافظ ار مست بود جای شکايت باشد

نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان نيمه شب دوش به بالين من آمد بنشست

در چين زلفش ای دل غمگين چگونه ای کاشفته گفت باد صبا شرح حال تو

در هوايت بيقرارم روز و شب سر ز کويت برندارم روز و شب

شبی می گفت چشم کس نديده ست ز مرواريد گوشم در جهان به

در شهر به رسوايی ، دشمن به دفم برزد تا بر دف عشق آمد تير نظر تيزم

مراد دل ز تماشای باغ عالم چيست ؟ به دست مردم چشم از رخ تو گل چيدن

يک روز به شيدايی در زلف تو آويزم زان دو لب شيرينت صد شور برانگيزم

در حق من ، لبت اين لطف که می فرمايد سخت خوب است وليکن قدری بهتر از اين

من غلام قمرم غير قمر هيچ مگو پيش من جز سخن شمع و شکر هيچ مگو

ماه داده آسمانرا جرعه ای زان جام می ماه مست و مهر مست و سايه مست و نور مست

دل ز من بردی و پرسيدی که دل گم کرده‌ای ! اين چنين طراريت با من مسلم کی شود ؟

نتوان دل شاد را به غم فرسودن وقت خوش خود به سنگ محنت سودن كس غيب چه داند كه چه خواهد بودن مي بايد و معشوق و به كام آسودن

چه خبره اينجا ؟

يك روز ز بند عالم آزاد نيم يك دم زدن از وجود خود شاد نيم شاگردي روزگار كردم بسيار در كار جهان هنوز استاد نيم

تركيب پياله اي كه درهم پيوست بشكستن آن روا نمي دارد مست چندين سر و پاي نازنين از سر دست بر مهر كه پيوست و كين كه شكست

اي نشسته تو در اين خانه پرنقش و خيال خيز از اين خانه برو رخت ببر هيچ مگو

سلام دوست عزيز يادآوری : مبحث BPR يا به قول شما " Re-Engineering " با مبحث " مهندسی معکوس " تفاوت داره. البته به احتمال زياد اشتباه تايپی شده. با احترام