نتایح جستجو

  1. A

    مشاعرۀ سنّتی

    ما را سريست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم بر آن سريم
  2. A

    مشاعرۀ سنّتی

    ديدم آنجا پادشاهي خسروي جان پروري دل ربايي جان فزايي بس لطيف و خوش لقا
  3. A

    سوالات بدون پاسخ

    اين سوالاتون معرکه ست کلی خنديدم و شاد شدم :w42: ممنون
  4. A

    مشاعرۀ سنّتی

    دل گفت كه جان سپارم آنجا ، بگذارم هستي و مني را جان هم به سماع اندر آمد ، آغاز نهاد كف زني را
  5. A

    مشاعرۀ سنّتی

    دل جای تو شد وگر نه پر خون کنمش در ديده تويی وگر نه جيحون کنمش اميد وصال توست جان را ورنه از تن به هزار حيله بيرون کنمش
  6. A

    مشاعرۀ سنّتی

    در هوش تو ، در گوش تو ، واندر دل پر جوش تو اينها چه باشد تو منی وين وصف عامت می کنم
  7. A

    مشاعرۀ سنّتی

    ندارد پاي عشق او دل بي دست و بي پايم که روز و شب چو مجنونم سر زنجير ميخايم
  8. A

    مشاعرۀ سنّتی

    دلت ايثار کن آنسان که حقی با حقدار نه که کالاش کنی ، گويی طرارش برد
  9. A

    اگه شما وزير صنايع بشين چيکار می کنين ؟

    سلام بچه ها من با کليت همه اين نظرات و پيشنهاداتتون موافقم ، فقط اگه می شه کمی واضح تر ، ريز تر و فنی تر توضيح بدين. با احترام
  10. A

    مشاعرۀ سنّتی

    روزی تو خواهی آمد از کوچه های باران تا از دلم بشويی غمهای روزگاران --------------------------------------------- باز دوباره چه خبره ؟! بچه ها لطف کنين نفری يه شعر بنويسين !
  11. A

    مشاعرۀ سنّتی

    تشنه مونديم ولی آب نا اهلو نخواستيم سر ظهر گفتی از جنس نظر کرده ابريم و می باريم ما رو باش !
  12. A

    مشاعرۀ سنّتی

    مارو باش رو چه درختی اسممونو جا ميزاريم مارو باش قسمتی جز اون دو چشم نا مسلمون که نداريم ما رو باش!
  13. A

    جملات عاشقانه

    من هنوزم که هنوزه ، شکل دستاتو می دونم . . .
  14. A

    دوست داريد وقتي مرديد روي سنگ قبرتون چي بنويسند؟

    دوست دارم رو سنگ قبرم بنويسن (اينو تو وصيت نامم هم درخواست کردم) : ای خوشا حالت آن مست که در پای حريف سر و دستار نداند که کدام اندازد
  15. A

    اگه شما وزير صنايع بشين چيکار می کنين ؟

    سلام به همه دوستان عزيز مهندسم همه ماها بدون شک از دوران بچه گی ، تو ذهنمون برای آينده يه جور برنامه ريزی داشتيم. مثلا شغل انتخاب می کرديم ، به همسرم آيندمون فکر می کرديم ، ماشين دلخواهمونو تصور می کرديم و الی آخر. مسلما هر چی سن ما بيشتر و دامنه تجربيات و آموخته های ما هم وسيع تر می شه ، اين...
  16. A

    مشاعرۀ سنّتی

    کار از تو می رود نظری ای دليل راه کانصاف می دهيم و ز راه اوفتاده ايم
  17. A

    مشاعرۀ سنّتی

    منم افتاده در سيلي اگر مجنون آن ليلي ز من گر يک نشان خواهد نشاني هاش بنمايم
  18. A

    مشاعرۀ سنّتی

    يکی از عقل می لافد ، يکی طامات می بافد بيا کين داوريها را به پيش داور اندازيم
  19. A

    مشاعرۀ سنّتی

    من آن نقش آفرين نقاش پيرم تو آن نقشی که در دامت اسيرم زدم بر پرده صد بارت دريغا نه آن بودی که هستی در ضميرم
  20. A

    مشاعرۀ سنّتی

    در سر خود روان شد بستان و با تو گويد در سر خود روان شو تا جان رسد روان را ----------------------------------------- سلام آتيش باران عزيز اين آواتار جديدتون خيلی قشنگ و پر انرژی هست
بالا