نتایح جستجو

  1. امیر افشار

    سلام وقت بخیر پروفایلت بسیار زیبا بود دلم نیومد دست خالی برم روزها بگذشته و در خاطرم افسانه اي...

    سلام وقت بخیر پروفایلت بسیار زیبا بود دلم نیومد دست خالی برم روزها بگذشته و در خاطرم افسانه اي خواهشم يك بوسه بود … گفتي برو ديوانه اي بر لب جوي دو چشمت تشنه ماندم ، بي وفا لحظه اي بنگر مرا تا دل شود ويرانه اي روزها در حسرت يك عشوه ماندم تا هنوز ناز كن، خواهي بكش … اما نگو بيگانه اي در هواي ذهن...
  2. امیر افشار

    ماده گربه اي در حال مرگ

    قابل توجه دوستان خبرگزاری رسمی ترکیه این گزارش رو داره پخش میکنه و اگر توجه کنید برند DHA رو گوشه تصویر میبینید این گربه طفلی در اثر تصادف با ماشین مرده و جفتش این کار رو به مدت دو ساعت انجام داده ممنون از استاتر
  3. امیر افشار

    ترانه ها و تصنیف ها...

    اکرام جان با عرض معذرت با صدای کامران رسول زاده و شعر شمس لنگرودی
  4. امیر افشار

    ترانه ها و تصنیف ها...

    بی تو چه باشد گردش دوران بند گرانی بر تن بی جان در شب من بوی تو هر سوی روانه از که بگیرم گل من از تو نشانه از چه نباری بر سر کشتم همچو کویری گشته بهشتم خرمی دولت من از چه پریدی بال و پر طاقت من از چه بریدی ای تو شکفته در دل و جانم صبر و خموشی من نتوانم در شب من بوی تو هر سوی روانه از که بگیرم گل...
  5. امیر افشار

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    گفتم دل هوشیار من کو!؟ گفتی خرابش کرده‌ام گفتم که آن بیمار من کو!؟ گفتی به خوابش کرده‌ام گفتم سر و سامان چه شد!؟ آن درد بی درمان چه شد!؟ آن عشق پُر توفان(طوفان) چه شد!؟ گفتی جوابش کرده‌ام …
  6. امیر افشار

    سلام به روی ماهت خوبی ؟ وقت بخیر

    سلام به روی ماهت خوبی ؟ وقت بخیر
  7. امیر افشار

    باکلاس ترین رشته مهندسی

    خدا اول انسان رو آفرید و بعد رشته مهندسی مکانیک هم با ابهته هم با قدرت هم خشن هم لطیفه خلاصه آخرشه
  8. امیر افشار

    مشاعرۀ سنّتی

    ورودتون و خوش آمد میگم دل ما را به هم راهى است پنهانى كه مى‏آیم به كویت از رهى دیگر اگر راهى دگر بندد
  9. امیر افشار

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    رقیبا رو دعایى كن كه عشق از ما زوال آید كه نبود در جهان دستى كه دست عشق بر بندد
  10. امیر افشار

    مشاعرۀ سنّتی

    چگونه فریادت نزنم ، چرا دم از یادت نزنم در اوج تنهایی اگر زمین ویرانه شود ، جهان همه بیگانه شود ، تویی که با مایی
  11. امیر افشار

    کوچه های تنهایی

    مردم شهر سياه خنده هاشان همه از روي رياست دلشان سنگ سياست ما در اين شهر دويديم و دويديم، چه سود؟ هر كجا پرسه زديم، خبر از عشق نبود و تو اي مرغ مهاجر كه از اين شهر گذر خواهي كرد نكند از هوس دانه گندم به زمين بنشيني من طعم ِ شرر انگیز ِ‌ آرزوهای محالم را با همرهی باد سرد خزان به استقبال گور خواهم...
  12. امیر افشار

    کوچه های تنهایی

    من شمعم شمع مرادم خاموشی رفته ز یادم خوش و بی پروا میسوزم که شب یاران بر افروزم
  13. امیر افشار

    مشاعرۀ سنّتی

    یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
  14. امیر افشار

    مشاعرۀ سنّتی

    دل بدست یار و غم در دل بماند خارم اندر پای و پا در گل بماند
  15. امیر افشار

    کوچه های تنهایی

    من خود دلم از مهر تو لرزید ... وگرنه تیرم به خطا می رود اما به هدر ... نه! دلخون شده ی وصلم و ... لب های تو سرخ است سرخ است، ولی سرخ تر از خون جگر ... نه با هرکه توانسته کنار آمده دنیا با اهل هنر؟آری! با اهل نظر؟ ... نه! بد خلقم و بد عهد ... زبانبازم و مغرور پشت سر من حرف زیاد است ... مگر نه؟...
  16. امیر افشار

    ترانه ها و تصنیف ها...

    تا به کی از اين دل آزاری ها کاربيدلان بود زاری ها خونين تر از لاله و گل دل از وفاداری شد جز من نديدم ثمری از اين وفاداری ها ای شعله ی مهر و وفا آفت جان و تنی چند ای بلای تن و جان آتش به دل ها فکنی ای...
  17. امیر افشار

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    ز تو ای عشق در این دل چه شررها دارم یادگار از تو چه شبها، چه سحرها دارم با تو ای راهزن دل چه سفرها دارم گرچه از خود خبرم نیست خبرها دارم تو مرا واله و آشفته و رسوا کردی تو مرا غافل از اندیشه فردا کردی آری ای عشق تو بودی که فریبم دادی دل سودا زده ام را به حبیبم دادی بوسه ها از لب یارم به رقیبم...
  18. امیر افشار

    به دل گفتم که از عمرت چه حاصل‌؟ فغــــان کرد و بگفــتا مهر باطل به ديده گفتم از دنيـا چه ديـدي‌؟...

    به دل گفتم که از عمرت چه حاصل‌؟ فغــــان کرد و بگفــتا مهر باطل به ديده گفتم از دنيـا چه ديـدي‌؟ كه گفت‌: زشتي و نيرنگ و پليـدي و حـال از مـا گذشت اما جمـاعت شويد اسطوره‌ي عشــق و نجابت كه وقتي سر بیاید فصــل عمرت به پايين ســر نباشد از خجالــت
  19. امیر افشار

    سلام خوبم ممنونم من فقط انتخابشون کردم بله واقعا قشنگن

    سلام خوبم ممنونم من فقط انتخابشون کردم بله واقعا قشنگن
  20. امیر افشار

    ان قدر با آتش دل ساختم تا سوختم بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم سردمهری بین که کس بر آتشم...

    ان قدر با آتش دل ساختم تا سوختم بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم سردمهری بین که کس بر آتشم آبی نزد گرچه همچون برق از گرمی سراپا سوختم سوختم اما نه چون شمع طرب در بین جمع لاله ام کز داغ تنهایی به صحرا سوختم همچو آن شمعی که افروزند پیش آفتاب سوختم در پیش مه رویان و بیجا سوختم سوختم از آتش دل در...
بالا