در زمانهای دور که هنوز پای بشر به زمین باز نشده بود . عشق . تنفر . دروغ . مهربانی و دیوانگی در حال بازی بودند .
عشق گفت : بیایید قایم باشک بازی کنیم
همه قبول کردند . دیوانگی گفت : من می شمرم ۱ . ۲ . ۳ . ۴ تنفربه اعماق آبها رفت . دروغ که می گفت به جنگل می رود به بیابان رفت مهربانی به زمین امد...