:biggrin: وای خدا، مکالمه مون منو یاد این حکایت انداخت: از این بوستان که بودی چه تحفه کرامت کردی اصحاب را؟
گفت : به خاطر داشتم که چون به درخت گل برسم دامنی پر کنم هدیه اءصحاب را، چون برسیدم بوی گل چنانم مست کرد که دامنم از دست برفت! :lol:
خبر که، خبر خاصی نبود. به قول گفتنی ملالی نبود جز دوری...