نتایح جستجو

دست از طلب ندارم تا کام من برآيد يا تن رسد به جانان يا جان ز تن برآيد بگشاي تربتم را بعد از وفات و بنگر کز آتش درونم دود از کفن برآيد

گر چه از دوري اين فاصله ها مايوسم ولي از فاصله دور تو را مي بوسم

اگر تنهاترين تنها شدي باز هم خدا هست او جانشين تمام نداشتن هاست

هر گاه از غروب عاطفه هاي مردم خسته شدي قلب مرا ياد كن كه به خاطر تو مي تپد

ما را ز ياد بردند ياران ز بي وفايي ديگر وفا نبينم از تو كه يار مايي دل از دلم بريدي اما نباش راحت اي يار باوفايم هست عاقبت خدايي

تركه ميره جهنم دمپاييشو پرت مي كنه تو بهشت به خدا ميگه برم بيارمش

شيدا از ان شدم كه نگارم چو ماه نو ابرو نمودو جلوه گري كرد و رو ببست

ميل من سوي وصال و قصد او سوي فراق ترك كام خود گرفتم تا برايد كام دوست:(

نگشايد دلم چو غنچه اگر ساغری از لبش نبويد باز

يغمای عقل و دين را بيرون خرام سرمست در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان

گفتند دوست داشتن انتظار کشيدن است باورم نشد . گفتند دوست داشتن خون دل خوردن است باورم نشد . گفتند دوست داشتن جدايي است باورم نشد . گفتند دوست داشتن رنج کشيدن است باورم نشد . حالا تو را دوست دارم همه چيز باورم شد

وقتي به هم مي رسيم 3 نفر ميشيم. من و تو و شادي .وقتي از هم دورميشيم4 نفر ميشيم. تو و تنهايي ، من و خاطره

هميشه وقتي گريه مي کني اوني که آرومت مي کنه دوستت داره ولي اوني که باهات گريه ميکنه عاشقته

رفتي با قايق عشقت ، سوي روشني فردا . من و دلم اما نشستيم ، چشم به راهت لب دريا . ديگه رو خاک وجودم ، نه گلي هست نه درختي . مي گذره اما به سختي ، لحظه هاي بي تو بودن . دل تنها و غريبم ، داره اين گوشه مي ميره . باز سراغت و ميگيره

ما را ز ياد بردند ياران ز بي وفايي.........ديگر وفا نبينم از تو كه يار مايي دل از دلم بريدي اما نباش راحت ......... اي يار بي وفايم هست عاقبت خدايي

شراب و عيش نهان چيست کار بی‌بنياد زديم بر صف رندان و هر چه بادا باد

يار مردان خدا باش که در کشتی نوح هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

دل گفت وصالش به دعا باز توان يافت عمريست که عمرم همه در کار دعا رفت

شيدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو ابرو نمود و جلوه گري کرد و رو ببست

مدعي خواست که آيد به تماشاگه راز دست غيب آمد و بر سينه نامحرم زد