نتایح جستجو

در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد جلوه‌اي کرد رخت ديد ملک عشق نداشت عين آتش شد از اين غيرت و بر آدم زد

يوگي و دوستانG68

شيدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو ابرو نمود و جلوه گري کرد و رو ببست

اگر دبير رياضي بودم ثابت مي كردم كه چگونه شعاع نگاهت از مركز قلبم مي گذرد اگر دبير شيمي بودم از اشك چشمت محلول محبت مي ساختم اگر دبير ديني بودم ثابت مي كردم بعد از خدا تو را بايد پرستيد اگر دبير جغرافي بودم ثابت مي كردم خوش اب و هوا ترين منطقه دنيا اغوش توست و من دبير زبانم و با زبان بي زباني...

تا شدم حلقه به گوش در ميخانه عشق هر دم آيد غمي از نو به مبارک بادم

رشتيه دانشگاه قبول ميشه ميره زن ميگيره ميگن چرا زن گرفتي؟ ميگه اينم شيريني بچه ها:redface:

دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نرفت دايما يک سان نباشد حال دوران غم مخور

در بيابان گر به شوق کعبه خواهي زد قدم سرزنش‌ها گر کند خار مغيلان غم مخور

يار اگر ننشست با ما نيست جای اعتراض پادشاهی کامران بود از گدايی عار داشتدر نمی‌گيرد نياز و ناز ما با حسن دوست خرم آن کز نازنينان بخت برخوردار داشت

هر از گاهي توقف در ايستگاه بين راه ، فرصت خوبيست براي ديدن مسير طي شده و نگريستن به راهي که پيش روست . گاهي براي رسيدن بايد نرفت

نه از خاكم نه از بادم نه در بندم نه آزادم نه آن ليلا ترين مجنون نه شيرينم نه فرهادم نه از اتش نه از سنگم نه از رومم نه از سنگم فقط مثل تو غمگينم فقط مثل تو دلتنگم . چه غمگينم چه تنهايم ,نه پنهانم نه پيدايم نه آرامي به شب دارم نه اميدي به فردايم

هر کس از مهره مهر تو به نقشي مشغول عاقبت با همه کج باخته‌اي يعني چه حافظا در دل تنگت چو فرود آمد يار خانه از غير نپرداخته‌اي يعني چه

هان مشو نوميد چون واقف نه‌اي از سر غيب باشد اندر پرده بازي‌هاي پنهان غم مخور

هلند نمايشگاه گل بر پا بود استقبال چنداني به عمل نيومد چون قشنگترين گل دنيا هنوز تو ايرونه و داره اين اس ام اس رو مي خونه

مي دوني فرق تو با يانگوم چيه؟ اون جواهري در قصر ولي تو قصري از جواهري

__\[] []/__ ("V") '--0-----0-' ' . ' اين قلب منه اگه فكر مي كني به ياد تو نيست با همين ماشين لهش كن

من هم سيب;)

دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم سيلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت

يوسف گمگشته بازآيد به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور اي دل غمديده حالت به شود دل بد مکن وين سر شوريده بازآيد به سامان غم مخور

چه زيباست به خاطر تو زيستن و براي تو ماندن ،به پاي تو مردن و به عشق تو سوختن و چه تلخ و غم انگيز است ،دور از تو بودن ، براي تو گريستن و به عشق و دنياي تو نرسيدن، ايكاش ميدانستي بدون تو مرگ گواراترين زندگيست، بدون تو و به دور از دستهاي مهربانت زندگي چه تلخ و ناشكيباست ،ايكاش ميدانستي مرز خواستن...