از بس سر این آزمایشاتم حرص خوردم تمام صورتم پر از جوش شده...انگار نشسته باشم دو کیلو خرما خورده باشم...سرم این روزها درد می کنه...اما باز هم تلاشمو می کنم که بفهمم ایراد کارم کجاست...
امروز از بس خستگی این چند روزه روم بوده دیر از خواب بیدار شدم...چشم که باز کردم دیدم راحیل از مشهد برگشته و تازه...