حكايت خر دردمند و گرگ نعلبند
يک روز يک مرد روستايي يک کوله بار روي خرش گذاشت و خودش هم سوار شد تا به شهر برود. خر پير و ناتوان بود و راه دور و ناهموار بود و در صحرا پاي خر به سوراخي رفت و به زمين غلتيد. بعد از اين که روستايي به زور خر را از زمين بلند کرد، معلوم شد پاي خر شکسته و ديگر نمي تواند...