نتایح جستجو

  1. MisyoMasoud

    مشاعرۀ سنّتی

    اگر آن دخت شیرازی بدست آرد دل ما را خوشا بر حال خوشبختش بدست آورد دنیا را نه جان و روح می بخشم ، نه املاک بخارا را مگر بنگاه املاکم؟ چه معنی دارد این کارا؟
  2. MisyoMasoud

    اکنون چشمانت را ببند و برای همه آنهایی که آرزویی دارند از خدای مهربان بخواه تا به خواسته...

    اکنون چشمانت را ببند و برای همه آنهایی که آرزویی دارند از خدای مهربان بخواه تا به خواسته هایشان برسند من برای تو از عمق وجودم دعا میکنم تا هر آنچه بر دلت نشسته به لطف خدا برآورده شود. تو هم دعا کن برای آرزوهای دیگران آنـوقت خواهی دید که چگونه گره زندگی ات گشوده میشود به خدایی که تو را باور...
  3. MisyoMasoud

    :/ :| ○|○ °_•

    :/ :| ○|○ °_•
  4. MisyoMasoud

    مشاعرۀ سنّتی

    ناز بودی ناز کردی من خریدارت شدم آمدی با جان و دل سر گرم بازارت شدم ای همه زیبایی ات در واژه ها جاری شده شعر بودی شعرگویان محو دیدارت شدم
  5. MisyoMasoud

    سلام زوور ممنونم باشم شوکور جنابت باشی؟؟ اختیارت هه یه دوژمنت شرمنده بیت جاران زورتر ده هاتین...

    سلام زوور ممنونم باشم شوکور جنابت باشی؟؟ اختیارت هه یه دوژمنت شرمنده بیت جاران زورتر ده هاتین ولا ئیستا که س نایه هیوادارم له هه ر جگایه کی سه ر که وتوو بی :gol:
  6. MisyoMasoud

    مشاعرۀ سنّتی

    در این دریا و تاریکی و صد موج تو اندر کشتی پربار چونی منم بیمار و تو ما را طبیبی بپرس آخر که ای بیمار چونی منت پرسم اگر تو می‌نپرسی که ای شیرین شیرین کار چونی وجودی بین که بی‌چون و چگونه‌ست دلا دیگر مگو بسیار چونی
  7. MisyoMasoud

    سلام خوبی؟ من خیلی وقته سربازیم تموم شده چطور؟

    سلام خوبی؟ من خیلی وقته سربازیم تموم شده چطور؟
  8. MisyoMasoud

    مشاعرۀ سنّتی

    دستم نمی رسد به بلندایِ چیدنت باید بسنده کرد به رویایِ دیدنت..!
  9. MisyoMasoud

    مشاعرۀ سنّتی

    ‎تا که خفتــــیم همه بیدار شدند ‎تا که مردیـــــم همگی یار شدند ‎قدر آن شیـــشه بدانید که هست ‎نه در آن لحظه که افتاد و شکست
  10. MisyoMasoud

    مشاعرۀ سنّتی

    من نه آنم که تراوش کند از من گله ای می دهد خون جگر رنگ به بیرون، چه کنم؟ درد ها کم شود از گفتن و دردی که مراست از تهی کردن دل می شود افزون، چه کنم ؟
  11. MisyoMasoud

    مشاعرۀ سنّتی

    دردم ز دوست دوا نیز ز اوست که هر چه ز دوست آید نکوست
  12. MisyoMasoud

    مشاعرۀ سنّتی

    دلتنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
  13. MisyoMasoud

    سلامی دوباره نمیدونم فقط از یه ور چ خبر ؟؟:D نه چطور مگه؟ از چه نظر؟

    سلامی دوباره نمیدونم فقط از یه ور چ خبر ؟؟:D نه چطور مگه؟ از چه نظر؟
  14. MisyoMasoud

    مشاعرۀ سنّتی

    زادگاه ما! ای زمین مهربان ، ما با تو دوستیم این چنین با ما نکن زین پس شرار قهر به بنیاد ما مزن ، ما را چنانكه رفت اسیر بلا مكن این كلبه ها كه خانه ی امید و آرزوست ، با بی مهری ویرانسرا مكن ویرانه كن عمارت هر قریه را ولی، ما را ز كودكان و عزیزان جدا مكن...
  15. MisyoMasoud

    مشاعرۀ سنّتی

    در دیده نیستی ﻭ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻡ ﺗﻤﺎﻣﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻻ‌ﺑﻪ ﻻ‌ﯼ ﮐﻮﻫﯽ ﺍﺯ ﺳﯿﻤﺎﻥ ﻭ ﺗﯿﺮ ﺁﻫﻦ ﺩﺭ ﻻ‌ﺑﻪ ﻻ‌ﯼ ﺧﺸﺖ ﺧﺸﺘﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ - ﺩﺭ ﺳﺮﺧﻮﺷﯽ ﻫﺎ - ﭼﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻣﻦ   ﺍﻣﺸﺐ ﺯﻣﯿﻦ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻣﻦ ﻟﺮﺯﯾﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺑﯽ ﺭﺣﻤﯽ ﺁﻭﺍﺭ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﯼ ﻣﻦ ﻣﺎﻧﺪﻡ ﻭ ﯾﮏ ﮐﻮﻩ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺷﻮﻗﯽ، ﻫﯿﭻ ﻋﺸﻘﯽ، ﻫﯿﭻ ﺍﻣﯿﺪﯼ   ﺳﺮﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻐﺰ...
  16. MisyoMasoud

    مشاعرۀ سنّتی

    ما را هوای نبودت ابری و غم‌انگیز است تو نیستی که ببینی چقدر پاییز است مگر به قهر نگفتی که از تو بیزارم چرا هنوز نگاهت محبت‌آمیز است؟ دلت درخشش یک سرزمین بی فاتح دلم خرابه‌ی بعد از هجوم چنگیز است مرا چگونه فراموش کرده‌ای ای دوست؟ ببین گذشته‌ات از خاطرات لبریز است امید دیدن رویت تمام هستی من...
  17. MisyoMasoud

    مشاعرۀ سنّتی

    تو در سطر سطر صفحۀ فالی که می‌بینم همه اش پایان تلخی داری ای آغاز شیرینم تو حالا هرچه می‌خواهی بگو حتی خرافاتی برای من که تآثیری ندارد، هر چه‌ام اینم چنان دشوار می‌دانم شب کوچ نگاهت را که از آغاز، پایان تو را در حال تمرینم برو بگذار شاعر را به حال خویشتن ماند چه فرقی می‌کند بعد از تو شادم یا...
  18. MisyoMasoud

    مشاعرۀ سنّتی

    یک جهان باغ سیب و حسرت من چیدن سیب ز باغ یار است هنوز گر چه پاییز موسم سیب است ولی سیب کالِ محبوب مرا بهار است هنوز صبر نتوانم کرد بیش از این دگر دل آشفته ی من دچار است هنوز غزل سرایی در مسلک من باب نیست شعرهایم در فراق تو تب دار است هنوز چشم عالم به خواب شیرین رفته است چشم های فرهادِ تو...
  19. MisyoMasoud

    مشاعرۀ سنّتی

    در این سرای بی کسی ، کسی به در نمیزند به دشت پر ملال ما، پرنده سر نمی زند
  20. MisyoMasoud

    مشاعرۀ سنّتی

    تو با قلب ویرانه من چه کردی..؟ ببین عشق دیوانه من چه کردی مگر لایق تکیه دادن نبودم؟ تو با حسرت شانه من چه کردی؟ جهان من از گریه ات خیس باران... تو با سقف کاشانه من چه کردی!
بالا