نتایح جستجو

جمعه جمعه ی ساکت جمعه ی متروک جمعه ی چون کوچه های کهنه ، غم انگیز جمعه ی اندیشه های تنبلِ بیمار جمعه ی خمیازه هایِ موذیِ کشدار جمعه ی بی انتظار جمعه ی تسلیم خانه ی خالی خانه ی دلگیر خانه ی دربسته بر هجومِ جوانی خانه ی تاریکی و تصورِ خورشید خانه ی تنهایی و تفآل و تردید خانه ی پرده، کتاب، گنجه،...

هێشتا زووە حەزەڪانت مەخە باوەش خەزانەوە هێشتا گەڵای خاڪەلێوەت ڪەسڪە بە ڕووی ڪوێستانەوە هێشتا زووە هەر بەیانە خۆرت تازە دەردەڪەوێت سەر زەوینی خەباتی گەل هەتاوی تۆی بەردەڪەوێت هێشتا زووە،لە سێبەری تیسڪی پرچی پەرێشانت پشووی هاوینە دەخوازێت چوار هەرێمی ڪوردستانت هێشتا زووە ڪام گێژاوە سەر...

پيش مى روم كجا بود؟ آن جا كه شادىِ روح براى سلامت تن كافى بود من جستجوگرم حسرت كشيدن كار من است

هلنا: از اینکه داری پیر میشی ناراحت نیستی؟ ایزاک: معلومه که نه، همه چیز داره بدتر میشه. آدمای بدتر، هوای بدتر، جنگ های بدتر و ...خوشحالم که دارم میمیرم. فانی و الکساندر اینگمار برگمان

نحوه ثبت و ارسال اعتراضها به آرمون های نظام مهندسی نحوه ثبت و ارسال اعتراضها به آرمون های نظام مهندسی پیرو برگزاری آزمون‌های ورود به حرفه مهندسان، کاردانهای فنی ساختمان و تعیین صلاحیت حرفه‌ای معماران تجربی شهريور ماه 95، بدینوسیله اعلام مي‌دارد دفترچه و كليد سوال‌هاي تستي آزمون‌هاي مذكور در...

خــداوندا ! میدانی که من دلواپس فردای خود هستم مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها مبادا گم کنم اهداف زیبا را خــــــــــداوندا مرا مگذار تنها لحظه ای حتی

ويلی: تو اينجا چكار می‌كنی؟ چارلی: خوابم نمی‌برد. قلبم داشت آتیش می‌گرفت. ويلی: خوب، معلومه غذا خوردن بلد نيستی! بايد يه چيزی راجع به ويتامين و اين حرف‌ها ياد بگيری. چارلی: اون ويتامين‌ها چه فايده‌ای داره؟ ويلی: اونا استخوناتو درست می‌كنن. چارلی: آره، اما قلب آدم كه استخون نيست...! * آرتور...

همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایان بنوازد آشنا را دل عالمی بسوزیچو عذار برفروزی تو از این چه سود داری که نمیکنی مدارا

هر کس ک دید روی تو بوسید چشم من کاری که کرد دیده من بی نظر نکرد

در این شب سیاهم ، گم گشته راه مقصود از گوشه ای برون آی ، ای کوکب هدایت در زلف چون کمندش ، ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی ، بی جرم و بی جنایت

پائیز، فصل ریزش برای رویش دوباره است. ما هم برخیزیم و از وجودمان شاخ و برگ های اضافه را دور بریزیم! بگذاریم خود واقعی‌مان رشد کند، نفس بکشد. نگذاریم باورهای پوسیده و نخ نما روی لحظه‌هایمان سایه بینداز و ما را از تابش روشنگری‌ها محروم کند، پائیز بهانه‌ی خوبیست تا راه بیافتیم و پا روی تعصب...

حالا كه روى مریخ آب پیدا شده، كاش مریخ را مثل زمین به گند نكشند؛ خیلى خوشگل، دو تا آدم حسابى را ببرند آن‌جا كه بشوند آدم و حواى مریخ.. ترجیحا معمار باشند.. و فرزندانى تربیت كنند كه یك‌دیگر را به جاى كشتن، ببخشند.. دو نفرى كه موسیقى بدانند و به برابرى جنسیتى معتقد باشند.... دو نفر كه بى خوردن...

موافقم بند مربوط ب این سوال توو مبحث 16 - ص 65 هست ک ثابت میکنه گزینه 3 درسته 2) در صورتي كه طول خط لولة توزيع آ ب گرم مصرفي، از آ ب گر م كن تا د ورترين مصرف كننده، بيش از 30 متر باشد، بايد با كمك لولة برگشت، يا رو ش هاي ديگر، دماي آب گرم مصرفي داخل لوله را از آ ب گرم كن تا فاصلة 30 متر از...

نایری: اون ارزشش رو نداره، خیلی بهش وفاداری. کمالی: من به ارزش خودم فکر می کنم. دیالوگ_ بهرام بیضایی

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا حال که من افتاده ام از پا چرا ؟؟

تا امروز , در هیچ جای تاریخ نوشته نشده , کسی چیزی را از سکوت یا چشمان کسی خوانده باشد ! چشمان ِ شما کاغذ فکس ندارد که بلینگ کند و خش خش خش کاغذ از خودش خارج کند تا ما حرفهای نگفته تان را از رویش بخوانیم لازم به توضیح است که سکوت شما , دود نمیدهد ! که ما از سفیدش بفهمیم فلان است و از سیاهش...

ﻣﺘﺮﺳﮏ:«ﻣﻦ ﻣﻐﺰ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﺗﻮ ﺳﺮﻡ ﭘﺮ ﺍﺯ ﭘﻮﺷﺎﻟﻪ!» ﺩﻭﺭﻭﺗﯽ:«ﺍﮔﻪ ﻣﻐﺰ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﭘﺲ ﭼطوری ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﯽ؟» ﻣﺘﺮﺳﮏ:«خب... بعضی ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻦ ﮐﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﻐﺰ ﯾﻪ ﻋﺎﻟﻤﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻦ! نمیزنن؟!» جادوگر شهر اوز

گوش کن! صدای نفس های پائیز را می شنوی؟؟ این زیباترین فصل می آید غم و غصه هایت را به برگ درختان آویزان کن چند روز دیگر می ریزند ... پائیزت پر از عشق و امید :gol:

میگن دنیا دو روزه یک روز به نفع تو یک روز به ضرر تو اما من این حرف را قبول ندارم من میگویم دنیا یک روز هم نیست دنیا به ساعت و دقیقه و ثانیه ها هم نیست من میگویم دنیا یک لحظه است و آن یک لحظه هم نه به ضرر توست نه به نفع تو در واقع هردوی آنهاست تصمیم گیرنده تویی که دنیا به نفعت باشد یا به ضررت پس...