نتایح جستجو

[IMG]

[IMG]

[IMG]

[IMG]

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم دوستان شب خوش...

تو با من باش و بگذار عالمی از من جدا گردد چو یکدم با تو باشم دل از هر غم رها گردد

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید...

:gol::gol::gol:

آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی...

ممنون بابت دوستی :gol:

دلم تا عشق باز آمد در او جز غم نمی بینم دل بی غم کجا جویم که در عالم نمی بینم

درسته:gol: دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم نقشی به یاد روی تو بر آب میزدم

محرم راز دل شیدای خویش کس نمیبینم ز خاص و عام را با دلارامی مرا خاطر خوش است که یک باره برد از دلم آرام را (اگه جابه جا گفتم شرمنده درست یادم نیست)

یاس بوی مهربانی می دهد عطر دوران جوانی می دهد...

آثاری که در ادامه مشاهده می کنید، هنرنمایی های بسیار زیبا و خوشمزه هنرمندی به نام «عالم النایدی» است. همه دسرهای بسیار هوس برانگیزی که در ادامه مشاهده می کنید از جنس سفال پلیمری هستند که با مهارت و ظرافت بسیاری ساخته و رنگ آمیزی شده اند.

در پشت چارچرخه فرسوده ای / كسی خطی نوشته بود: "من گشته ام نبود ! تو دیگر نگرد نیست!"... گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست. پویندگی تمامی معنای زندگی ست. هرگز "نگرد! نیست" سزاوار مرد نیست... فریدون مشیری

در پشت چارچرخه فرسوده ای / كسی خطی نوشته بود: "من گشته ام نبود ! تو دیگر نگرد نیست!"... گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست. پویندگی تمامی معنای زندگی ست. هرگز "نگرد! نیست" سزاوار مرد نیست... فریدون مشیری

در پشت چارچرخه فرسوده ای / كسی خطی نوشته بود: "من گشته ام نبود ! تو دیگر نگرد نیست!"... گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست. پویندگی تمامی معنای زندگی ست. هرگز "نگرد! نیست" سزاوار مرد نیست... فریدون مشیری

در پشت چارچرخه فرسوده ای / كسی خطی نوشته بود: "من گشته ام نبود ! تو دیگر نگرد نیست!"... گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست. پویندگی تمامی معنای زندگی ست. هرگز "نگرد! نیست" سزاوار مرد نیست... فریدون مشیری