نتایح جستجو

..:: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ::..

باورت نمیشه من تا سس مایونز میخورم هنوز لقمه رو پایین نداده جوش میزنم......!!!!!!!!!! البته یه نفر میگفت این جوشا اکثرا عصبیه......... و اگه بیخیالشون باشیم خود به خود کمتر میشن

خوابگاه ما که شباهت عجیبی به زندان گوانتانامو داره..... خوش به حالشون ما که بخیل نیستیم...برن کیف کنن...... :D

مگه این درسا که گفتی هم جزو ارشده؟؟ من فکر کنم فقط از درسای اختصاصی مون باشه.

وااااااااااااااااای خدای من:wallbash: الهم عجل لولیک الفرج

خدایا شکرت

کاملا ریلکس بودم!

سلام به همگی منم ترم 5 مهندسی نساجی( شیمی) سراسری یزدم.

سلام متاسفانه بله! دیگه کارای میبدی همینه! ( رییس دانشگاه) . تفکیـــــــــــــــک جنســـــــــیت. از این ترم همه دخترا باید بیان سلف خوابگاه غذا بخورن! تازه این یکی از کاراش بود پارسال همه دانشجوها صداشون در اومد ولی کو گوش شنوا؟ حالا حالا ها مونده تا رییس داشگاهو بشناسی...!

وای چه سوتی دادین...:biggrin: آره کلا زیاد توی جمع دانشجوها میاد ، آدم خوبیه...ولی... یه کم کاراش یه جوریه... مثلا سرویس های بعد از ساعت 4 را برداشته و ما محبوریم بعد از کلاسای بعد از ظهرمون پیاده یه عالمه راه بیایم خوابگاه. پارسال توی زمستون یخ میزدیم، توی باد و بارون پیاده میومدیم! تا یه بار...

نه واسه آقایون که این کار را نمیکنن چون مسیر خوابگاه پسرا خیلی دور تره. خلاصه دیگه چاره ای نیست. باید بسازیم... این نیز بگذرد...

خواهش میکنم... امیدوارم لحظه های خوبی رو توی دانشگاه بزد داشته باشید... اگر کمکی از دست من بر میاد در خدمت هستم.

سلام. چرا اتفاقا یزد خیلی جاهای دیدنی داره که اکثرشونم اماکن تاریخی هستن. من که تقریبا میشه گفت توی این چند سالی که یزد بودم همه جاشو رفتم. اگه اهل بیرون شام خوردن و رستوران سنتی هستین، هتل مشیر و هتل مظفر فضای دنج و قشنگی داره. که هتل مظفر نزدیک باغ ملیه. آثار باستانی و تاریخی زیادی هم داره...

وای مردم از خنده:biggrin: اتفاقا به ذهنم رسید که یه عکس از نقشه ام بگیرم و براتون بفرستم! معلومه حسابی هم اقتصادی فکر میکنین. نه غذاهاش اونقدر ها هم گرون نیست...:smile: به نظر من بیرون رفتن وقتی خوش میگذره که یه ده دوازده تایی بشی با رفقا بری بیرون اون وقت هر جا باشه خوش میگذره...

اوووووووووووووووووووووووو نفست بند نیومد اینهمه پشت سر هم حرف زدی؟:smile: آره راست میگین! شما که تازه اومدین اینجا دوست آنچنانی ندارین. بعدشم یه عالمه پسر توی خیابون = ... !:smoke: ولی ما دخترای خوبی بودیم همیشه یه عالمه میشدیم میرفتیم بیرون که هم امنیتمون تامین بشه، هم خیلی خوش میگذشت.:w33...

والا نمیدونم! احتمالا یا تبریز یا تهران...:que: :surprised:

اینجا هر کی سال اولیه یا خیلی به خانوادش وابسته است تقریبا هر دو سه هفته یه باری میره خونه. منم با این که تا اصفهان 4 ساعت بیشتر راه نیست ولی زود به زود نمیرم خونه. شاید توی هر ترم 2 بار برم. ترم قبل بعد از تعطیلات عید که اومدم تا بعد از پایانترم ها نرفتم.

:smile: بلاخره خانواده همینه دیگه... از کجا معلوم که به هوای مامانشون میرن خونه؟ شاید هوای عشق به سرشون زده!!!:eek: چرا شما نرفتین خونه؟

با عرض معذرت من 1 کلاس دارم. فعلا با اجازتون خداحافظ.

سلام راستی کرایه اتوبوس تا قم چنده؟:D